به گزارش ایران اکونا به نقل از گروه استانهای خبرگزاری تسنیم، در واپسین ساعات 25 فروردین 1404، ایران باری دیگر در میان پردهای از غبار فرو رفت. تصویری که از اهواز تا لرستان، هوای خاکستری را روایت میکرد.
در بسیاری از شهرهای غرب کشور، شاخص آلودگی هوا از مرز 500 گذشته است؛ رقمی که حتی دیگر «خطرناک» هم نیست، بلکه «بالاتر از سنجش» است.
خاستگاه بسیاری از طوفانهای گردوغبار در ایران، فراتر از مرزهاست؛ در بیابانهای خشک عراق، در بسترهای خشکیده دجله و فرات، در اراضی متروکه سوریه، و گاه در بیابانهای افغانستان.
سازمان هواشناسی کشور، بخش عمدهای از طوفانهای گردوغبار غرب ایران را وارداتی میداند. در بهار و تابستان، زمانی که بادهای موسمی از غرب میوزند، این ذرات ریز و بینام، سوار بر موجهای هوایی، وارد آسمان شهرها میشوند.
گردوغبار در ایران تنها یک پدیده جوی نیست؛ پژواکی است از مدیریت منابع طبیعی، از کشمکشهای مرزی، از تغییر اقلیم، و از زخمهای بازِ توسعه ناپایدار.
دشت سیستان، تالاب هامون، بستر خشکشده زایندهرود، و حتی دامنههای شرقی البرز، حالا دیگر نهتنها خاک را نگه نمیدارند، بلکه آن را به باد میسپارند.
با ورود پهنهای گسترده از گردوخاک اخیر، کرمانشاه، خوزستان، لرستان، بوشهر، ایلام، زنجان، مرکزی، کهگیلویهوبویراحمد؛ در برابر طغیان ریزگردها سر خم کردند.
غرب کشور در تیررس گردوخاک
نخستین نشانهها از کرمانشاه آمد. در شامگاه دوشنبه، با بالا رفتن میزان ذرات معلق در هوا، ستاد بحران این استان تصمیم به تعطیلی سراسری گرفت. استانداری کرمانشاه البته تأکید کرد که این تعطیلی شامل مراکز درمانی، امدادی و خدماتی نمیشود.
در خوزستان، تجربههای مکرر گردوخاک در یک دهه گذشته، ستاد بحران را به واکنش سریعتری واداشت. اعلام شد که تمام مدارس و دانشگاهها بهصورت غیرحضوری فعالیت خواهند کرد و ادارات نیز در قالب دورکاری ادامه خواهند یافت.
لرستان اما در میانۀ راه بود. بر اساس اعلام ستاد مدیریت بحران، تمام مدارس در روز سهشنبه غیرحضوری شدند و بسیاری از ادارات نیز با تصمیم فرمانداران به دورکاری رفتند.
تأخیر در اعلام تعطیلی، اعتراضاتی در فضای مجازی بههمراه داشت، بهویژه در شهرستانهایی مانند کوهدشت و پلدختر که سابقه بلندبالایی در دریافت مستقیم ضربه از تودههای گردوخاک دارند.
در بوشهر نیز تعطیلی مدارس، دانشگاهها و ادارات بهشکل غیرحضوری اجرا شد. معاون عمرانی استانداری از مردم خواست که از هرگونه تردد غیرضروری در فضای باز پرهیز کنند.
استان ایلام هم وضعیت مشابهی را تجربه کرد. کمیته اضطرار آلودگی هوا در این استان، ادارات و مدارس را بهشکل غیرحضوری درآورد و بانکها را بهجز شعب کشیک تعطیل کرد.
در زنجان اما شرایط متفاوت بود. تنها مدارس شیفت بعدازظهر شهر زنجان بهصورت غیرحضوری برگزار شد؛ آن هم پس از آنکه افزایش ناگهانی غلظت گردوغبار در صبح سهشنبه گزارش ایران اکونا به نقل از شد.
در موج اخیر، تحلیلهای سنجشی از ایستگاههای سنجش کیفی هوا در استانهایی مانند خوزستان نشان داده که این ذرات تا 67 برابر حد مجاز افزایش یافته است.
این ذرات ریز، قابلیت نفوذ به عمق ریهها را دارند و همین موضوع موجب افزایش خطرات تنفسی، قلبی و تشدید بیماریهای مزمن در افراد میشود.
خاک، هوا، بدن؛ مرزهای ناپیدا
ذرات گردوغبار، برخلاف دانههای باران، بیصدا مینشینند و بیخبر وارد بدن میشوند. اندازه ذراتی که بیشترین خطر را دارند، کمتر از 2.5 میکرون است.
این ذرات، طبق گزارشهای وزارت بهداشت، با افزایش قابلتوجه حملات آسم، برونشیت، بیماریهای قلبی، و حتی مرگومیر زودرس مرتبط هستند. اما این پایان ماجرا نیست.
برخی از این ذرات حامل فلزات سنگین، باکتریها، یا ترکیبات آلی فرار هستند و در برخی طوفانها، میزان آلودگی فلزات سنگین در هوا تا 10 برابر حد مجاز میرسد.
با رسیدن موج اخیر گردوخاک، خیابانها نه فقط خلوت شدند، که سایه اضطراب بر چهره شهرها افتاد. در بیمارستانها، بخشهای اورژانس تنفسی شلوغتر از همیشه بودند.
در خوزستان، وقوع گردوخاک 800 بیمار را با عارضه قلبی و تنفسی راهی بیمارستانها و مراکز درمانی کرد و داروخانهها ماسکهای فیلتردار را تا ظهر فروخته بودند.
تجربه مردم، در موج گردوخاک میان خشم و ناامیدی در نوسان بود. کاربران شبکههای اجتماعی در برخی شهرها از «تصمیم دقیقه نودی» مدیران گلایه کردند و واکنشهای عمومی از ناهماهنگی و کمتوجهی نسبت به سلامت عمومی خبر میداد.
خاورمیانه در گرداب
موج گردوغبار اخیر که از بامداد سهشنبه وارد کشور شد، تودهای فشرده از ذرات معلق در ابعاد کمتر از 2/5 میکرون است که بهدلیل وزش بادهای غربی، وارد استانهای غربی، جنوبغربی و مرکزی ایران شدهاند.
منطقه بینالنهرین که از دهه 1380 خورشیدی تا کنون بارها بهعنوان خاستگاه موجهای ریزگرد معرفی شده، اینبار نیز در نخستین موج گردوغبار در سال جدید نقش اصلی را ایفا میکند.
خشکسالی در مناطق جنوبی عراق، کاهش آبدهی رودخانههای دجله و فرات، و بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آبی و خاکی، بستری پدید آوردهاند که با هر وزش باد، تودهای از ریزگردها بهسمت ایران بهراه میافتد.
منشأ گردوخاک وارداتی البته فقط عراق نیست. نقشههای ماهوارهای، نشان دادهاند که مناطقی در شرق سوریه، شمال عربستان و حتی بخشهایی از کویر لوت و دشت کویر ایران نیز در تولید این ریزگردها سهیماند.
در سالهای اخیر، ایران چند بار در مجامع بینالمللی موضوع همکاری منطقهای برای مقابله با گردوغبار را مطرح کردهاست. اما همکاری مؤثری در زمینه کنترل ریزگردها شکل نگرفتهاست.
در مواردی، حتی سیاستهای داخلی این کشورها مانند سدسازی در ترکیه یا خشکشدن تالابها در عراق، تأثیر منفی مستقیمی بر ایران گذاشتهاند.
بر اساس آمار رسمی، در عراق 55 درصد اراضی کشور در معرض بیابانزایی شدید است. خاک نرم و بدون پوشش گیاهی، بستر آمادهای برای برخاستن تودههای عظیم گردوغبار است.
از سوی دیگر بخش مهمی از بحران، به مدیریت داخلی در ایران بازمیگردد. در خوزستان، هفت کانون بحرانی گردوغبار در سال 1403 با مساحت 350 هزار هکتار شناسایی شدهاست که کانون جنوب شرق اهواز وضعیت بحرانیتری دارد.
کارشناسان اقلیمشناسی نیز هشدار دادهاند که کاهش بارندگیهای مؤثر و بیبرنامگی در حفظ پوشش گیاهی در حاشیه شهرها، باعث شده ایران نهتنها قربانی ریزگردهای خارجی، بلکه منشأ موجهای محلی هم باشد.
گره در گلو
وقتی آسمان به رنگ خاک درمیآید، نخستین قربانیان در اتاقهای انتظار بیمارستانها و کلینیکها پدیدار میشوند؛ کودکانی که سرفه میکنند، سالمندانی که به اکسیژن نیاز دارند، و مبتلایان به بیماریهای قلبیریوی که ناگهان در معرض مرگی خاموش قرار میگیرند.
در بسیاری از استانهای غربی و جنوبی، نهتنها سیستم هشدار پزشکی در هنگام بروز پدیده گردوغبار فعال نیست، بلکه امکانات ضروری ماسکهای فیلتردار، دستگاههای سنجش غلظت ذرات معلق در بیمارستانها و حتی دستورالعملهای مشخص برای پاسخ درمانی فوری نیز در اختیار مراکز بهداشت نیست.
یک چالش جدی دیگر، نبود پوشش گسترده بیمه برای پیامدهای ناشی از آلودگی هواست. بسیاری از بیماران مزمن در مناطق درگیر، ناگزیر از پرداخت هزینههای مکرر دارو، مراجعه، و بستری هستند؛ هزینههایی که در ساختار نظام بیمهای کشور بهعنوان یک بیماری مرتبط با بحران زیستمحیطی تعریف نشدهاند و از شمول حمایتهای خاص خارجاند.
نکته نگرانکننده آن است که با افزایش روند خشکسالی و تغییر اقلیم، کیفیت هوا در کشور با افزایش تعداد روزهای درگیر است، بهطوریکه در سال 1402، شش درصد از روزها ناسالم برای همه گروهها و در روزهای باقیمانده بسیار ناسالم و خطرناک بودهاست.
اقتصاد غبارآلود
در کنار خسارت گردوغبار به سلامت کشور، در لایههای زیرین اقتصاد محلی و ملی، تودههای گردوخاک چیزی بیش از پدیدهای اقلیمیاند؛ آنها سازوکار اقتصادهای خرد و کلان را بهوقفه میاندازند.
گزارشهای میدانی از استانهای خوزستان، بوشهر، کرمانشاه، ایلام و لرستان حاکی از آن است که در روز 26 فروردین 1404، دهها واحد اقتصادی از فعالیت بازماندهاند، از کارخانهها در ایلام تا لرستان.
تعطیلی ادارات و بانکها، نیز اگرچه در وهله نخست تصمیمی برای حفظ سلامت عمومی تلقی میشود، در عمل توقف ناگهانی چرخه معاملات، بیمهگری، پرداخت حقوق و حتی تمدید قراردادها را رقم میزند.
خسارت سالانه گردوخاک برای هر کشاورز در خوزستان بنا به نوع محصول بین 4 تا 7 میلیون ریال برآورد شدهاست و این رقم برای این استان به 1400 میلیارد ریال در سال 1397 رسیدهاست.
طوفان گردوغبار در برههای از سال که زمان گردهافشانی و لقاح گیاهان است، 1.2 درصد از ارزش تولید کشاورزی خوزستان را نابود کردهاست. از سوی دیگر هزینههای جدیدی بر دوش خانوادهها نیز با ورود سامانههای گردوخاک قرار گرفتهاست. خرید ماسک، فیلتر هوا، مراجعه به پزشک، به بار معیشتی خانوادهها افزود.
هر روز آلودگی شدید هوا، در برخی شهرهای ایران بین 12 تا 15 هزار میلیارد تومان گزارش شدهاست، عددی که در چرخه تکرارشونده، معنایی متفاوت پیدا میکند: «اقتصاد در مه».
گردوخاک، در فروردین 1404، تنها کیفیت هوا را نکاست؛ بلکه لایههای درهمتنیده اقتصاد ایران را بار دیگر در معرض فروپاشیهای نقطهای قرار داد. اگر این تکرار بیپایان ادامه یابد، باید پرسید: آیا اقتصاد در غبار میتواند نفس بکشد؟
گزارش از فاطمه نیازی