به گزارش ایران اکونا به نقل از خبرنگار مهر، در دنیای سیاست و حکمرانی، مواجهه با چالشهای رسانهای و جریانهای تخریبی، آزمونی است که میزان صبر، درایت و تدبیر یک دولت را نمایان میسازد. دولت سیزدهم به ریاست شهید سید ابراهیم رئیسی، در شرایطی فعالیت خود را آغاز کرد که از یک سو، کشور با مشکلات اقتصادی، فسادهای ریشهدار و تحریمهای خارجی دستوپنجه نرم میکرد و از سوی دیگر، تخریبهای رسانهای و جوسازیهای سیاسی، فضایی پرتنش را رقم زده بود. اما شهید رئیسی، به جای واکنشهای تند یا برخوردهای قضائی فوری با منتقدان، رویکردی متفاوت را برگزید؛ رویکردی مبتنی بر سعه صدر، گفتگو، روشنگری و اصلاح. او نهتنها دولت را موظف به پاسخگویی و شفافسازی میدانست، بلکه معتقد بود که حتی کسانی که در مسیرهای نادرست قرار گرفتهاند، باید هدایت شوند و به مسئولیت اجتماعی خود واقف شوند.
در ادامه گفتگویی داشتیم با علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت سیزدهم، علاوه بر بررسی شیوه تعامل شهید رئیسی با فضاهای رسانهای و هجمههای تخریبی، به یکی از پروندههای مهم فساد که در دوران این دولت کشف و به قوه قضائیه ارجاع شد نیز خواهیم پرداخت. پروندهای که نمونهای از اهتمام دولت به شفافسازی و مبارزه جدی با فساد محسوب میشود. همچنین، از تجربیات، چالشها و دستاوردهای سه سال سخنگویی دولت خواهیم شنید؛ از سختیها و تلخیها تا شیرینیهای اعتماد یک رئیسجمهور به نسل جوان. این مصاحبه بخش دوم از مصاحبه با سخنگوی دولت سیزدهم است.
شهید رئیسی در دوران ریاستجمهوری خود چه رویکردی در مقابل فضاهای تخریبی، از جمله حملات رسانهای، داشت؟
شهید رئیسی در دوره ریاستجمهوری خود همواره به عنوان رئیسجمهور همه مردم عمل میکردند. ایشان همانطور که یک پدر در خانواده، مسئولیت همه فرزندان را بهویژه فرزندانی که دچار مشکلاتی همچون اعتیاد هستند، بر عهده دارد، به عنوان رئیسجمهور نیز خود را متعهد به پاسخگویی و خدمت به تمامی مردم میدانستند. به عبارت دیگر، ایشان نه تنها رئیسجمهور کسانی که بهطور کامل از مسائل کشور آگاه بودند، بلکه حتی کسانی که در گذشته به منافع شخصی خود توجه داشتند و از مسیرهای نادرست بهرهبرداری میکردند، نیز بودند. شهید رئیسی همواره معتقد بودند که همه مردم، از جمله کسانی که در گذشته به فساد و سوءاستفاده مشغول بودند، باید به مسیر درست هدایت شوند و مسئولیت این هدایت به عهده دولت است.
ایشان برای اینکه این افراد و خواص که عادت به سوءاستفاده از منابع کشور داشتند، به مسیر صحیح هدایت شوند، همواره بر این نکته تأکید میکردند که باید با این افراد بهطور محترمانه صحبت کرد و موضوعات را برای آنان روشن کرد. در واقع، ایشان بر این باور بودند که خواص و افرادی که در گذشته به منافع شخصی خود توجه میکردند، باید بهطور مستمر توجیه شوند و نگرششان نسبت به مردم تغییر کند. شهید رئیسی بهخوبی درک میکردند که این افراد همچنان باید احساس مسئولیت نسبت به مردم داشته باشند، چرا که در نهایت آنها هم جز ملت ایران به شمار میآیند. بنابراین، ایشان همواره بر لزوم برگزاری جلسات و گفتوگو با این افراد تأکید میکردند تا مشکلات و سوءتفاهمها برطرف شود.
شهید رئیسی بههیچوجه از شکایت و برخورد قضائی سریع با افرادی که علیه او یا دولت تخریبهایی را در رسانهها مطرح میکردند، استفاده نمیکردند. بهویژه با توجه به سابقه ایشان در ریاست قوه قضائیه، میتوانستند بهراحتی از این ابزارها برای مقابله با توهینها و اتهامات استفاده کنند، اما همواره بر این باور بودند که در برابر تخریبها و حملات رسانهای باید با مدارا و صبر برخورد کرد. ایشان حتی در مواقعی که حملات رسانهای به شدت افزایش مییافت، همچنان از روشهای آرام و با منطق برای پاسخگویی و اصلاح فضای موجود استفاده میکردند.
پرونده فساد چای دبش با محوریت وزارت اطلاعات و همکاری سایر نهادهای مربوطه پیگیری شد تا اواخر سال ۱۴۰۱ رسماً از سوی دولت برای دادستانی ارسال شد و در قوه قضائیه پرونده تشکیل گردید. در فروردین ۱۴۰۲ هم، آقای درویشیان نماینده ویژه رئیسجمهور در مبارزه با فساد و آقای یزدی دبیر ستاد مبارزه با فساد در دولت، این پرونده را به اطلاع مردم رساندند
با این حال، ایشان هرگز منفعل نبودند. شهید رئیسی همواره به دولت دستور میدادند که یک تیم رسانهای فعال تشکیل شود تا به سرعت و با دقت به اخبار نادرست و کذب پاسخ داده و حقیقت را برای مردم روشن کنند. ایشان بر این باور بودند که در مواقعی که سخنان و گزارشات غلط یا تحریف شده در رسانهها منتشر میشود، باید با فراهم آوردن اطلاعات صحیح و مستند، آن را برای مردم به وضوح توضیح داد تا همگان از واقعیتها مطلع شوند.
در این راستا، دولت تحت هدایت شهید رئیسی اقداماتی را در زمینه اطلاعرسانی و اصلاح فضای رسانهای آغاز کرد و تلاش داشت تا از طریق توضیحات دقیق و مستند، فضای منفی ایجاد شده را کاهش دهد. ایشان همواره میفرمودند که اگرچه دشمنان و برخی رسانهها بهدنبال ایجاد تشویش و بیاعتمادی در میان مردم هستند، اما وظیفه دولت و مسئولان این است که با آگاهی و دقت، مردم را از دروغها و شایعات آگاه کرده و آنچه که حقیقت است را برای آنان روشن سازند.
موضوعی که در ماههای پایانی دولت سیزدهم مطرح شد و اخیراً به جریان رسانهای تبدیل گردید، مسأله فساد در شرکتهای مرتبط با چای دبش است. احکامی که به تازگی صادر شده، به وضوح نشاندهنده جدیت و اهتمام دولت و قوه قضائیه در برخورد با فساد است. در این راستا، مدیرعامل دبش آقای رحیمی که در این پرونده متهم ردیف اول است و همکارانش در مجموعهاش، به ارتکاب مفاسد متعددی متهم شدند. بخشی از این مفاسد، به سالهای قبل باز میگردد، اما در دوران دولت سیزدهم نیز این فسادها ادامه داشت. در شهریور سال ۱۴۰۰، دولت شهید رئیسی روی کار آمد و یک سال بعد یعنی شهریور سال ۱۴۰۱، اولین بخشهای فساد موجود در این حوزه شناسایی شد.
یعنی تقریباً در همان سال نخست فعالیت، دولت از وجود این مفاسد اطلاع یافت. فکر میکنم در شهریور یا مهر ۱۴۰۱، دستگاههای نظارتی درون دولت به اولین نشانههای فسادهای صورت گرفته در شرکتهای چای دبش و برخی شرکتهای اقماری پی بردند. یکی از موارد مهم فساد، تخلف در تخصیص ارز بود؛ به این معنی که ارزهایی برای واردات چای تخصیص یافته بود، اما این ارزها یا برای واردات چای با کیفیت پایین یا با قیمتهای دروغین بالاتر مصرف شد یا اصلاً وارداتی صورت نگرفت. بعدها در اقدامات قضائی و اطلاعاتی صورت گرفته هم سایر شرکتهای که عملاً متعلق به همین مجموعه بودند اما ظاهر آنها متفاوت بود یا فسادهای دیگر شناسایی شدند.
از همان زمان، وزارت جهاد کشاورزی و صمت و سایر بخشهای دولت با محوریت وزارت اطلاعات و سایر نهادهای نظارتی، موضوع را جدی گرفتند و همه ارکان اصلی دولت یکصدا و هماهنگ در مسیر شناسایی و برخورد با شبکه همراه شدند. تا جایی که میدانم اولین نامههای رسمی برای جلوگیری از تخصیص ارز به این شرکتها را وزارت جهاد همان شهریور و مهر ۱۴۰۱ ارسال کردند. البته بخشهایی از این شبکه فساد و اقداماتش در طول زمان شناسایی شدند و برخورد به تدریج با همکاری قوه قضائیه تا سال بعد هم ادامه داشت. در همین راستا، پرونده فساد چای دبش با محوریت وزارت اطلاعات و همکاری سایر نهادهای مربوطه پیگیری شد تا اواخر سال ۱۴۰۱ رسماً از سوی دولت برای دادستانی ارسال شد و در قوه قضائیه پرونده تشکیل گردید. در فروردین ۱۴۰۲ هم، آقای درویشیان نماینده ویژه رئیسجمهور در مبارزه با فساد و آقای یزدی دبیر ستاد مبارزه با فساد در دولت، این پرونده را به اطلاع مردم رساندند.
این نکته حائز اهمیت است که دولت پیش از آنکه نهادهای بیرونی این فسادها را کشف کنند، خود اقدام به شناسایی، برخورد و ارسال پرونده به قوه قضائیه کرده است. این امر در مقایسه با غالب دولتها که در مواجهه با فساد بعضاً تعلل کردهاند یا همراهی لازم را نداشتند یا بعضاً متأسفانه مقاومت داشتند، نقطه تمایز دولت سیزدهم است. همچنین، در این پرونده در بخش اول، برای بیش از ۶۰ نفر کیفرخواست صادر شده و تحقیقات بهطور کامل انجام شده است.
در ادامه روند قضائی، برخی نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی و دیگر دستگاهها نیز به پرونده وارد شدند و روند شناسایی و برخورد با فساد ادامه یافت. قوه قضائیه با جدیت در این پرونده وارد شد و در سطح عالیترین مقامات قضائی، همکاریهای بسیار نزدیکی میان دولت و قوه قضائیه صورت گرفت. این همکاری نزدیک موجب شد که فساد شناسایی شده در همان دولت مورد پیگیری قرار گیرد و به نتیجه برسد. در مقایسه با پروندههای فساد مشابه در گذشته که سالها طول کشیده و به نتیجه نرسیدهاند، این پرونده بهطور نسبی با سرعت و دقت بیشتری رسیدگی شد.
این نکته حائز اهمیت است که دولت پیش از آنکه نهادهای بیرونی این فسادها را کشف کنند، خود اقدام به شناسایی، برخورد و ارسال پرونده به قوه قضائیه کرده است. این امر در مقایسه با غالب دولتها که در مواجهه با فساد بعضاً تعلل کردهاند یا همراهی لازم را نداشتند یا بعضاً متأسفانه مقاومت داشتند، نقطه تمایز دولت سیزدهم است در زمینه مسائل حقوقی این پرونده در ارتباط با وزرای دولت، باید تأکید کنم که هیچگونه سو استفاده مالی یا فساد به معنای متعارف آنکه منافع شخصی داشته باشند از سوی وزرای مرتبط اتفاق نیفتاده و حتی جز موارد سوالات و مراحل بازپرسی هم چنین شبههای نسبت به وزرا وجود نداشته است. در این پرونده، تنها مسئلهای که نسبت به این وزرا مورد توجه قرار گرفت، نوعی تعلل در شناسایی و کشف فساد در زمان مناسب بود که با عناوین مختلفی همچون اهمال یا ترک فعل یا سکوت مطرح میشود که با توجه به اقدامات صورت گرفته از سوی این وزرا و مقایسه با موارد مشابه و همچنین مقایسه میزان مسؤولیت این وزرا در شناسایی این فساد با مسؤلیت نهادهای نظارتی یا سایر مقامات و اشخاص مورد سوالاتی قرارت گرفت و بحث پیرامون آن بود نه اصل پرونده که البته بهتر بود محور اصلی پرونده اساساً همان اقدامات مجرمانه متهم ردیف اول و اصلی و سایر همکاران او در انجام این فساد بود. البته قوه قضائیه در نهایت مرجع صدور رأی است که اولین مرحله از رسیدگی و حکم را اعلام کرده و با توجه به اینکه متأسفانه این دادگاهها مرحله تجدید نظر ندارند اگر مراحل دیگری همچون رسیدگیهای فرجامی هم متصور باشد در قوه قضائیه خواهد بود و نظر نهایی را دستگاه قضا اعلام خواهد کرد.
در نهایت، این پرونده نمونهای از موفقیت جمهوری اسلامی در برخورد با فساد است که میتواند به عنوان یک الگو در شفافسازی و مقابله با مفاسد اقتصادی در کشور محسوب شود. این پرونده با تمامی ابعادش نشان داد که دولت و قوه قضائیه در مواجهه با فساد همزمان با هم همکاری میکنند و در جهت برخورد جدی و سریع با آن اقدام میکنند.
به نظر میرسد که رسانهها در برخی مواقع باعث مغلطههایی در خصوص این پرونده شدهاند. این موارد باید بهدقت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا از هرگونه شائبهسازی و اشتباهات رسانهای جلوگیری شود. این پرونده هم همانند پروندههای مهم فساد مثل پرونده شهرام جزایری و بابک زنجانی و امیر مسعود آریا و… یک فساد بزرگ خارج از دولت بوده که طبیعتاً در برخی سطوح بدنههای اجرایی را هم درگیر کردند اما رسانهها و افکار عمومی طبیعتاً آنها را به نام متهم و مجرم اصلی میشناسند و مرجع تشخیص و برخورد با فساد هر دستگاه نظارتی یا در این مورد جای دبش که دولت سیزدهم بوده به عنوان کاشف و برخورد کننده نام میگیرد نه خدای نکرده توهینهایی که عملاً برخی فعالین رسانهای بدنام علیه شهید رئیسی کردند و بخاطر کشف و برخورد و همکاری جدی در رسیدگی بسیار سریعتر به این فساد طوری خبررسانی شود که دولتها از شناسایی و برخورد جدی با فساد واهمه داشته باشند. موضوع این پروندهها با پروندههایی مثل کرسنت که اساساً فساد از سوی برخی مقامات اصلی دولتی صورت گرفته و میتوان آن فساد را به دولت وقت منتسب کرد کاملاً برعکس است. صرف نظر از اعدام و ارقام فساد کرسنت که متأسفانه چندین برابر این پروندهها از جمله چندین برابر همین پرونده چای دبش است.
سه سال سخنگوی دولت سیزدهم بودید. از این تجربه کاری و سختیها و شیرینیهای آن، به ویژه اعتماد شهید رئیسی در انتخاب شما به عنوان سخنگوی جوان و موقعیت تریبون دولت سیزدهم بگویید.
بسیار سپاسگزارم از اینکه این سوال را مطرح کردید. در پاسخ به سوال شما، باید بگویم که سه سال خدمت به عنوان سخنگوی دولت سیزدهم تجربهای ارزشمند و آموزنده بود. این تجربه، هم سختیها و هم شیرینیهای خاص خود را داشت. یکی از اصلیترین ویژگیهایی که در این مدت با آن مواجه شدم، اعتماد شهید رئیسی به من به عنوان سخنگوی جوان دولت سیزدهم بود. این اعتماد در زمینههای مختلف، از جمله در عرصه اقتصادی، که کشور با جنگ اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد، و همچنین در حوزههای سازمانی و اداری، مشهود بود.
شهید رئیسی در حوزههای مختلف به جوانان اعتماد کرد. به عنوان مثال، در حوزه سازمان اداری و استخدامی، او به جوانان جایگاههای مدیریتی داد. حتی در حوزههای دیگر نظیر آموزش و پرورش، ارتباطات، و اجرایی، شاهد بودیم که شهید رئیسی مسئولیتهای کلیدی را به جوانان سپرد. در دفتر دولت نیز، تقریباً تمامی دبیران کمیسیونها متولدین دهه ۶۰ بودند و این تحولی در دولت ایجاد کرده بود که در آن زمان بسیار محسوس بود. این اعتماد باعث میشد که بسیاری از مشکلات بهطور مستقیم از سوی جوانان شناسایی و حل شود.
شهید رئیسی در حوزههای مختلف به جوانان اعتماد کرد. به عنوان مثال، در حوزه سازمان اداری و استخدامی، او به جوانان جایگاههای مدیریتی داد. حتی در حوزههای دیگر نظیر آموزش و پرورش، ارتباطات، و اجرایی، شاهد بودیم که شهید رئیسی مسئولیتهای کلیدی را به جوانان سپرد
البته باید گفت که این تغییرات، چالشهای خاص خود را نیز داشت. یکی از این چالشها، ناراحتی برخی از افرادی بود که سالها در مسئولیتهای خود حضور داشتند و احساس میکردند که حضور جوانان در برخی حوزهها ممکن است به نوعی تهدید برای آنها باشد. این افراد معمولاً ناراضی بودند، چرا که عادت داشتند در جایگاههای خود باقی بمانند و این تغییرات برای آنها دشوار بود.
دومین چالش، کمبود تجربه بود که جوانان در مقایسه با افرادی که سالها در مسئولیتهای خود بودند، به آن دچار میشدند. با این حال، شهید رئیسی با سعهصدر و حمایت از جوانان، این نقیصه را جبران میکرد و خطاهای احتمالی را با پذیرش و کمک به رفع آنها میپذیرفت. در واقع، ایشان بار مسئولیتهای سنگین را در این زمینه به دوش میکشیدند و این امر باعث میشد که همکاران جوان احساس کنند که همواره حمایت میشوند.
شیرینترین خاطره من در این سه سال، خدمت در کنار شهید رئیسی و ارتباط مستقیم با مردم بود. فرصتی بود تا در دانشگاهها، مدارس، جمعهای نخبگانی، و حوزههای مختلف با مردم و رسانهها به گفتوگو بپردازیم. این تعاملات، فرصتی بود که بتوانیم مشکلات مردم را شنیده و در راستای حل آنها قدم برداریم.
اما تلخترین لحظات این دوره، بدون شک روز شهادت شهید رئیسی بود. شهادت ایشان، همراه با شهدای دیگری چون شهید امیر عبداللهیان و شهید مالک رحمتی، برای ما از یاد نخواهد رفت. این افراد همگی حق بزرگی بر گردن ما دارند و خاطرات آنها همواره در قلب و ذهن ما باقی خواهد ماند.
آخرین باری که شهید رئیسی را دیدید، چه زمانی بود؟
آخرین باری که بنده شهید رئیسی را دیدم، روز چهارشنبه پیش از حادثه سقوط پرواز در اردیبهشت ماه بود. بهطور دقیق، بهنظر میآید که در روز شنبه، چون بنده پنجشنبه و جمعه به سفر استانی نرفته بودم، نتواستم ایشان را ملاقات کنم. اما روز چهارشنبه، در جلسه هیئت دولت، شهید رئیسی را دیدم. در این جلسه، ایشان صحبتهایی مطرح کردند که یکی از آنها در رابطه با یادآوری استادشان، شهید بهشتی بود. ایشان در آن جلسه اشاره کردند که وقتی موضوعی به ایشان منتقل میشود، یاد سخنان استاد شهید بهشتی میافتند، بهویژه درباره سکوت در جلسه.
پس از پایان جلسه دولت، شهید رئیسی از بنده خواستند تا در حاشیه جلسه به مدت حدوداً ۲۵ دقیقه تا نیم ساعت، با ایشان در حیاط پشتی دولت قدم بزنیم. در این مدت، به مرور برخی مسائل و موضوعات پرداخته شد که یکی از آنها، مسألهای بود که شما اشاره فرمودید. همچنین، برخی مسائل رسانهای و نکات دیگر که مربوط به موضعگیریها و تصمیمات اجرایی بود، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در حقیقت، این نیم ساعت آخرین خاطره من از شهید رئیسی بود که در آن زمان، با ایشان در حیاط پشتی دولت به گفتوگو پرداختم.
خیلی ممنون، انشاءالله تلاشهایی که در این سه سال انجام شده، ذخیره آخرت همه دولتمردان دولت سیزدهم باشد. اگر نکته پایانی که به نظر شما جای طرح دارد، هست، لطفاً مطرح فرمائید.
ابتدا از شما تشکر میکنم. یک نکته به ذهنم رسید که در دیدار اخیر ضیافتی که با حضور حضرت آقا داشتیم، آقای رئیسجمهور نکات بسیار خوبی مطرح کردند. محور فرمایش ایشان این بود که ما باید در کنار هم، یکدیگر را تحمل کنیم. به عبارت دیگر، سعه صدر خود را نسبت به هم افزایش دهیم و ارتباطات و دوستیهای بیشتری با یکدیگر برقرار کنیم. نکتهای که بنده به آن توجه دارم این است که در جامعه و بهویژه در دانشگاهها، کشور ما زمانی به پیشرفت خواهد رسید که یاد بگیریم با یکدیگر در صلح و دوستی زندگی کنیم. اگر نتوانیم یاد بگیریم که با هم اختلاف نداشته باشیم، پیشرفت در هیچ زمینهای محقق نخواهد شد. متأسفانه در حال حاضر ما در بسیاری از مسائل با یکدیگر درگیر هستیم و آثار این درگیریها دودش در چشم همهمان میرود.
ما باید بیاموزیم که در تمام قوا، اعم از قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه، بهویژه در بخشهای عمومی، خصوصی، دانشگاهها و مدارس، با یکدیگر بهگونهای محترمانه و از روی حسن نیت برخورد کنیم. باید درک کنیم که هدف تمامی این قوا خدمت به مردم است و برای رسیدن به این هدف، تعامل و همافزایی ضروری است
در همین راستا، شما اشاره کردید که برخی افراد بهطور مثال، به شهید رئیسی توهین میکنند به بهانه یک کلمهای که ایشان در خصوص گزارش شرکتهای دولتی و شبهدولتی مطرح کردهاند. باید پرسید که این اقدامات چه دستاوردی برای ما دارد؟ جز اینکه کدورتها و فاصلهها را بیشتر میکند؟ این مسأله نه به نفع کسی است و نه به نفع جامعه. در حقیقت، کسی که توهین میکند، نخستین کسی است که شخصیت خود را زیر سوال میبرد، زیرا این کلمات از ذهن او نشأت میگیرند و اثرات منفی آن ابتدا بر خود او وارد میشود، سپس به دیگران منتقل میشود.
نکته دوم این است که اثرات این رفتارها برای جمع، بهویژه در سطح جامعه، میتواند به افزایش فاصلهها و تفرقهها منجر شود. در نتیجه، باید همگان تلاش کنیم تا در تمام سطوح، از دولت گرفته تا مردم، با یکدیگر همراهی کنیم. در مقام مشورت و پیشنهاد، باید به یکدیگر کمک کنیم و با زبان دوستانه و مودتوار صحبت کنیم. این امر نه تنها در سیاستگذاری و حکمرانی بلکه در تمامی عرصههای اجتماعی و سیاسی کشور باید مدنظر قرار گیرد.
ما باید بیاموزیم که در تمام قوا، اعم از قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه، بهویژه در بخشهای عمومی، خصوصی، دانشگاهها و مدارس، با یکدیگر بهگونهای محترمانه و از روی حسن نیت برخورد کنیم. باید درک کنیم که هدف تمامی این قوا خدمت به مردم است و برای رسیدن به این هدف، تعامل و همافزایی ضروری است. در همین راستا، وقتی در بحثی حقوقی یا اجتماعی وارد میشویم، باید از یکدیگر احترام بگذاریم و از دیدگاههای مختلف بهرهمند شویم تا به پاسخهای دقیقتر و جامعتری برسیم.
اگر من بهعنوان یک شهروند نظری دارم که به اشتباه است، باید از طریق گفتگو و تبادل نظر آن را اصلاح کنم. تنها با یادگیری از یکدیگر و داشتن سعه صدر است که میتوانیم به نتایج مطلوب دست یابیم و این امر به نفع همه ما خواهد بود.