بابایی با مهر مطرح کرد؛

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

طراح عروسک‌های دارا و سارا گفت: هم‌اکنون ادامه تولیدات دارا و سارا ممکن نیست و بودجه فعلی شاید تنها به یک اسباب بازی بسیار ساده‌تر برسد. ما بدون پول هیچ‌کاری نمی‌توانیم انجام دهیم.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ زینب رازدشت: دارا و سارا نام دو عروسک اسباب بازی دوقلو و شخصیت داستانی هشت ساله ایرانی است. آنها برای اولین بار در مارس ۲۰۰۲ به عنوان جایگزینی برای عروسک باربی معرفی شدند.

ایدهٔ ساخت عروسک‌های ملی دارا و سارا از سال ۱۳۷۵ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح شد. پس از پنج سال این دو عروسک، با لباس‌های محلی اقوام مختلف ایرانی، با هدف آشناسازی کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی، در سال ۱۳۸۰ ساخته شدند؛ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وسایل جنبی عروسک‌های دارا و سارا مثل لوازم تحریر، نوار سرود، تقویم، پوستر و جوراب را نیز تولید و عرضه کرد.

در مرداد ۱۳۹۴ از نسل سوم عروسک‌های دارا و سارا رونمایی شد. در ساخت این عروسک‌های جدید، تغییراتی صورت گرفته که حرکت مفاصل آرنج و زانو، از مهم‌ترین تفاوت‌های نسل جدید با عروسک‌های پیشین است. همچنین در ساخت این سری، از بهترین مواد استفاده شد و حتی در شکل و جنس چشم عروسک نیز تغییرهایی ایجاد شده‌است.

اما مدت‌ها می‌شود که دیگر اثری از عروسک‌های دارا و سارا نیست.

به همین دلیل گفت و گویی با فرزانه بابایی طراح عروسک‌های دارا و سارا انجام داده ایم تا در جریان کم و کیف این پروژه قرار بگیریم و اینکه می‌توانیم روزی شاهد تولیدات مجدد این عروسک‌ها باشیم یا خیر؟ آنچه از نظر می‌گذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است.

* خانم بابایی، چرا عروسک‌های دارا و سارا دیگر تولید نمی شود ؟

نسل یک از عروسک‌های دارا و سارا در سال ۱۳۷۷ طراحی و بعد تولید شد، بعد از آن نسل دو را داشتیم که ایراداتی داشت و پس از نسل دو، نسل سه عروسک‌ها را تولید کردیم. من نمی‌دانم چرا گاهی صحبت از شکست دارا و سارا می‌شود.

* شما قبول ندارید عروسک‌های دارا و سارا شکست خوردند؟

خیر. اصلاً شکستی در کار نبود. ما تولید محدودی در سه نسل عروسک‌ها داشتیم، برای مثال نسل سه را تا ۲۵ هزار اجازه تولید داشتیم و به دلیل اینکه خانواده‌ها عروسک دختر بیشتر می‌خریدند، عروسک سارا را کمی بیشتر، اما همه عروسک‌های تولید شده فروخته و تمام شد. شکستی در کار نبود، مسئله این است که دیگر تولید نشد. ما در نسل سوم عروسک‌ها سعی کردیم کار بهتری تولید و ایرادهای کارهای قبلی را اصلاح کنیم برای مثال قرار بود فرم چشم‌ها تغییر کندو یک سری توانایی به عروسک اضافه شود که همه این تغییرات نیز انجام شد. اما تولید با تعداد محدودی صورت گرفت و تمام شد. البته خیلی از افراد با نسل سوم دارا و سارا غریبه بودند، اصلاً تبلیغات و اطلاع رسانی خوبی صورت نگرفت، خانواده‌ها بیشتر عروسک‌ها را در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها می‌دیدند و اتفاقاً خیلی از آنها استقبال می‌کردند.

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

دوست داشتیم که باز هم دارا و سارا تولید بشود اما متأسفانه بحث هزینه و اولویت‌ها مانع از این اتفاق شد. وقتی فرد در یک مرکز دولتی کار پروژه‌ای انجام می‌دهد تحت تأثیر اتفاقات آن مرکز قرار دارد، با تغییر مدیریت‌ها سیاست‌های کاری و اولویت‌ها نیز تغییر می‌کند. در مورد کانون هم همیشه اولویت اول کانون فیلم، کتاب و اسباب‌بازی‌هایی بوده که موجب پرورش خلاقیت ذهنی کودکان می‌شود. اسباب‌بازی‌هایی که کودکان را درگیر ساخت و ساز می‌کند. ارائه یک کالای آماده به بچه‌ها هیچ گاه در سیاست‌های کانون نبوده است.

البته بعدها در پروژه دارا و سارا به مسئله عروسک هم توجه شد. در ابتدا برای عروسک‌های دارا و سارا لوازم جانبی، پازل، بازی فکری، فیلم، کتاب و قصه‌های متفاوت نیز در نظر گرفته شد. اما متأسفانه این لوازم جانبی انجام نشد و کار در مرحله ساخت عروسک متوقف ماند. این توقف نیز دلایل خاص خود را دارد. یک سیستم دولتی مانند کانون اهداف متفاوتی دارد و بر اساس اولویت‌بندی خاص خود عمل می‌کند و گاهی هم ممکن است بر اساس سلیقه مدیران پروژه‌ها تغییر کند. همه اهداف کانون در پروژه دارا و سارا خلاصه نمی‌شود، اهداف دیگری هم داشت که آنها هم بسیار مهم، ارزشمند، مفید، ضروری و اولویت‌دار هستند. نمی‌شود تمام کارهای یک اداره بر روی یک عروسک متمرکز بشود.

این مسائل باعث شد پروژه دارا و سارا متوقف شود. اگر یک شخص یا کارخانه‌ای پیدا می‌شد که این پروژه را دست می‌گرفت و از ابتدا شروع کارش با همین پروژه بود شاید امروز ورژن‌های مختلفی از عروسک‌های مختلف داشتیم. ما با چنین شخصی تا به اینجا برخورد نداشتیم، اگر کار به صورت خصوصی انجام می‌شد نه دولتی احتمالاً ادامه پیدا می‌کرد.

* چرا دارا و سارا را به بخش خصوصی واگذار نکردید؟

متأسفانه وقتی یک پروژه به بخش خصوصی واگذار می‌شود آن پروژه مسیر درستی را طی نمی‌کند، اما بخش خصوصی ثابت کرده که پروژه‌های خود را با دلسوزی تمام انجام می‌دهد. چرا که در بخش خصوصی مسئله از طرفی تغییر مدیریت وجود ندارد و از طرف دیگر بحث بازگشت سرمایه اهمیت زیادی دارد.

* شما به عنوان طراح این عروسک‌ها دوست نداشتید بخش خصوصی را وارد ماجرای دارا و سارا بکنید؟

چرا، من هم دوست داشتم و خیلی به این مسئله فکر کردم. دارا و سارا برند کانون است. من کارهای دیگری هم غیر از دارا و سارا دارم، عمو نوروز، حاجی فیروز، ننه سرما و خیلی کارهای دیگر هستند که خودم طراحی آنها را انجام دادم. تولیدکننده‌ها هم دغدغه‌های خاص خود را دارند، اینطور نیست که من به عنوان یک طراح طرحم را پیش تولیدکننده ببرم و کار انجام شود. من باید خودم سرمایه داشته باشم و با سرمایه شخصی کار را جلو ببرم. هر تولیدکننده‌ای حاضر به انجام کارهای جدید و امتحان نشده نیست. برای مثال یک تولیدکننده می‌گوید من کاری را تولید می‌کنم که چهل است تولید شده و باز هم در بازار مشتری دارد، من همین را تولید می‌کنم و حوصله دردسر ندارم. یک علتش هم این است که فرهنگ‌سازی دغدغه تولید کننده نیست، دغدغه طراح است. من دوست دارم عمو نوروز را به عنوان یک نماد فرهنگی همه بچه‌ها داشتند، اما این مسئله برای تولیدکننده اهمیتی ندارد.

* دلیل توقف تولید دارا و سارا چه بود، چرا تولید عروسک‌هایی که مورد استقبال مردم بود متوقف شد؟

ما خیلی دوست داریم که این کار دوباره انجام شود، حتی تولیدکننده داخلی هم پیدا کردیم که بدون مشکل می‌توانیم با آنها کار کنیم. اما بحث اصلی امروز ما بحث بودجه است. ما برای ادامه کار باید بودجه لازم را داشته باشیم. قیمت‌ها ثبات ندارند و مدام در تغییر است. برای مثال می‌خواهیم به یک شرکت سفارش کار با مواد اولیه درجه یک را بدهیم که به هیچ عنوان بو ندهد، اما قیمت‌ها روز به روز تغییر می‌کند و همین مسئله مانع از انجام کار می‌شود.

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

در تولید عروسک و اسباب‌بازی مواد اولیه اهمیت زیادی دارد. وقتی یک اسباب‌بازی بوی پرتقال، شکلات یا هر بوی دیگری می‌دهد به این خاطر است که مواد اولیه‌اش مرغوب نبوده و بوی نفت می‌داده و تولیدکننده برای مخفی کردن بوی نفت از اسانس استفاده کرده است. همین بوی نفت، یا اسانس وقتی در عروسک باشد، به دلیل اینکه کودک عروسک را بغل می‌کند و با آن می‌خوابد ممکن است به ریه کودک آسیب بزند. از این جهت کیفیت برای من بسیار مهم است، از طرفی ما در یک مرکز دولتی کار می‌کنیم و موظف هستیم جنس درجه یک دست مردم بدهیم.

با توجه به اهمیت کیفیت مواد اولیه و تغییر روز به روز قیمت مواد امکان تولید عروسک کم می‌شود. از طرف دیگر امروز قیمت تمام شده عروسک بسیار بیشتر از آن حدی است که ما در توان داریم و می‌توانیم برای آن بودجه بگذاریم. اگر بودجه لازم را داشته باشیم، قیمت‌ها هم ثبات داشته باشند فکر نمی‌کنم تولید عروسک متوقف بماند.

* با توجه به شرایطی که گفتید به نظرتان امکان تولید عروسک‌ها وجود دارد؟

ما که دوست داریم این کار را انجام بدهیم. اما همانطور که گفتم اگر قیمت‌ها تثبیت شود امکان تولید وجود دارد. در حال حاضر شیب قیمت‌ها بسیار تند است و در این شرایط برای ما مقدور نیست. من همین مشکل را درباره عروسک‌های دیگرم هم دارم وقتی با تولیدکننده صحبت می‌کنم، آنها هم علاقه نشان می‌دهند اما قیمت را که محاسبه می‌کنیم بسیار زیاد می‌شود.

* کانون این قصد را دارد که بخش خصوصی را در این پروژه وارد کند؟

در خصوص این مسئله باید آقای مدیرعامل، مدیران واحد بازرگانی و بقیه واحدهایی که مرتبط هستند، تصمیم‌گیری کنند.

* شما به عنوان طراح نمی‌توانید این تصمیم را بگیرید؟

خیر. من هیچ کاری نمی‌توانم انجام بدهم. من فقط یک طراح هستم و در هیچ بخشی نمی‌توانم اعمال نظر بکنم.

* بحثی که درباره عروسک‌های دارا و سارا با والدین و طراحان دیگر مطرح می‌شد بحث حجاب این عروسک‌ها بود، کمی در این باره توضیح بفرمائید؟

عروسک‌های دارا و سارا در چین تولید می‌شد، به پیشنهاد کانون از همان جا یک دستار محکم به سر عروسک می‌بستند. گاهی موی عروسک زیر دستار آسیب می‌دید، نظر من این بود که چرا باید به سر عروسکی که نماد یک بچه هفت هشت ساله است و از جنس پی‌وی‌سی ساخته شده، یک دستار محکم بسته شود. پاسخی که می‌دادند این بود که بحث ما بحث فرهنگ‌سازی است و من می‌گفتم این عروسک لباس‌های مختلفی از جمله چادر در کنار جعبه‌اش دارد، دستار را هم کنار آن لباس‌ها در جعبه بگذارید که موی سر عروسک آسیب نبیند.

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

معتقدم ما باید کالای تولید شده را صحیح و سالم دست مصرف کننده بدهیم، به همین خاطر نظرم این بود که دستار را در جعبه عروسک بگذاریم تا کودک خودش از آن استفاده کند. همانطور که در فضای واقعی هر خانمی هم لباس بیرون دارد و هم لباس داخل منزل و این لباس‌ها با هم متفاوت است. هر کودکی یا خانواده‌ها اگر بخواهند می‌توانند با سلیقه خودشان برای عروسک لباس بدوزند.

دوست داشتیم که باز هم دارا و سارا تولید بشود اما متأسفانه بحث هزینه و اولویت‌ها مانع از این اتفاق شد. وقتی فرد در یک مرکز دولتی کار پروژه‌ای انجام می‌دهد تحت تأثیر اتفاقات آن مرکز قرار دارد، با تغییر مدیریت‌ها سیاست‌های کاری و اولویت‌ها نیز تغییر می‌کند.

درباره لباس عروسک‌ها هم، ما به خاطر اینکه هزینه‌ها بشکند و قیمت خیلی بالا نرود مجبور بودیم که لباس معمولی با کیفیت معمولی سفارش بدهیم، ما سعی می‌کردیم عروسک‌ها با کیفیت درجه یک و تا حد امکان با نازل‌ترین قیمت تهیه شود. این اتفاق در عروسک‌های نسل سه افتاد. درباره نسل یک نمی‌توانم این را بگویم به این دلیل که اطلاعاتی زیادی درباره آن ندارم، اما تولیدکننده نسل سوم عروسک‌ها را می‌شناسم و می‌دانم که جنس درجه یک با قیمت مناسب در اختیار ما گذاشت.

* ماجرای نسل‌های عروسک دارا و سارا چه بود؟

نسل یک شروع کار ما بود و ما اطلاعات زیادی نداشتیم. از من خواستند عروسک طراحی کنم. من هم طراحی را آغاز کردم. با مدیر تولید آن زمان صحبت می‌کردم درباره عروسک و اینکه هر قسمتش چطور باشد نظر می‌دادند، در نهایت عروسک‌های تپل و بزرگی شدند. از طرفی من سعی داشتم عروسک‌های ظریفی بسازم. ابتدا قصد ما این بود که در ایران کار کنیم، به دنبال تولیدکننده ایرانی گشتیم و یک نفر را هم پیدا کردیم. نام آن تولیدکننده را نمی‌برم، طرح را که به اشان دادیم بعد از مدتی می‌آمد و با لبخند می‌گفت انگشت‌های عروسک در قالب درنیامد و سوخت. نمی‌توانست کار را دربیاورد. چندین بار عروسک را تغییر دادیم و مناطق ظریفتر را ضخیم کردیم. یادم هست برای تولید عروسک‌های نسل یک شاید تا چهار پنج سال هر ماه یک سر و دست و پا می‌ساختم، به آن آقای تولیدکننده می‌دادم که برود و از روی آن بسازد، ایشان هم نمی‌توانست و هر دفعه می‌گفت درنمی‌آید. برای ما عروسک می‌آورد که نمی‌توانست بایستد، یا اینکه پاهای عروسک کوتاه بلند می‌شد، موی عروسک را هم نمی‌توانست بدوزد. مشکلات بسیار زیادی داشت. در نهایت همان عروسک را به چین سفارش دادیم.

من نسل دو را هم متوجه نشدم که کجا تولید شد و اطلاعات خاصی درباره آن ندارم، اما نسل دو هم مشکلاتی داشت. اما درباره نسل سوم من اطلاعات آن را دارم به این خاطر که در جریان کار قرار گرفتم و می‌دانستم که کجا تولید شده است.

* این یک ضعف است که طراح را در جریان تولید عروسک‌هایی که طراحی کرده نمی‌گذارند؟

نه من نه هیچ کس دیگری مطلع نشد که این عروسک‌ها کجا تولید شدند و البته واضح است که این رویه اشتباه است.

* اگر شما از ابتدا در جریان کار قرار می‌گرفتید، مانع بروز اشکالات در عروسک می‌شدید؟

امکان نداشت بگذارم عروسکی تولید کنند که بوی شکلات می‌دهد.

*عروسک‌های محلی دارا و سارا نسل چندم بودند؟

عروسک‌های محلی همان عروسک‌های دارا و سارا بودند، منتها ما برای آنها لباس محلی قومیت‌های مختلف را تهیه کرده بودیم. نسل یک و نسل سه عروسک‌های دارا و سارا این لباس‌های محلی را داشتند. من نظرم این بود که همانطور که لباس‌های محلی را در کنار عروسک می‌گذاشتیم لباس‌ها و ملزومات حجاب را هم در کنار عروسک در جعبه‌ها بسته‌بندی کنیم.

* به نظر می‌رسد آنطور که شما گفتید دستار را محکم به سر عروسک بسته بودند ممکن است بدآموزی داشته باشد و وقتی که کودک دستار را باز می‌کند و با موی به هم ریخته عروسک مواجه می‌شود فکر می‌کند همه خانم‌هایی که حجاب دارند آدم‌های نامنظمی هستند.

بله موافقم. بحث عروسک مربوط به کودکان است، انسان در سنین کودکی هر چه که می‌آموزد در ذهن و ناخودآگاهش ماندگار می‌شود.

* آنچه من از صحبت‌های شما دریافتم این است که در بحث تولید یکی از مشکلات این بود که طراح را در جریان کار نمی‌گذاشتند. دومین مشکل هم این بود که از ظرفیت‌های خوب داخلی استفاده نشده و دست به دامن چین شدند، درست است؟

خیر. ما حقیقتاً ظرفیت مناسبی در داخل کشور نداشتیم. بسیار به دنبال تولیدکننده که بتواند کار را انجام دهد، گشتیم اما پیدا نکردیم. آقایی در اصفهان بود که یک زمانی عروسک‌های انگشتی ما را تولید می‌کرد، ایشان را هم پیدا نکردیم. البته خیلی ایراد داشت اما ما امید داشتیم که کار ایشان کمی ترقی پیدا کرده باشد که در نهایت ایشان را پیدا نکردیم. امروز که به تازگی با شرکتی آشنا شدیم و امیدوارم بتوانیم با آنها همکاری کنیم. در حال حاضر منتظر هستیم قیمت‌ها کمی به ثبات برسد. مشکل امروز ما این است که تولید عروسک بسیار گران درمی‌آید. اسباب‌بازی‌های دیگری هم مثل عروسک‌های مهمان‌های ناخوانده و مهره‌های شطرنج را در ردیف تولید داریم. یک سری اسباب‌بازی برای بچه‌های سه تا هفت سال داریم. من اسباب‌بازی‌های زیادی طراحی کردم و کنار گذاشتم. امیدوارم بتوانم روزی خودم وارد ماجرا شوم.

* یکی از مشکلات همین گران بودن عروسک‌های ایرانی است، وقتی می‌شود با کمترین قیمت یک عروسک خارجی خرید، به خصوص اسباب‌بازی‌های قاچاقی که وارد کشور می‌شود با نازل‌ترین قیمت به دست مردم می‌رسد. به نظر شما برای گرانی عروسک‌ها چه کاری می‌شود انجام داد. در شرایطی که خانواده نمی‌تواند مخارج اولیه فرزند خود را تأمین کند، چطور می‌تواند برای عروسک اینقدر زیاد هزینه کند؟

من واقعاً نمی‌دانم باید چه کار کرد. شرایط خیلی سختی است. من طرح‌ها و ایده‌هایی داشتم و ارائه کردم. خیلی دوست دارم هر شخص یا ارگان خصوصی یا دولتی که کمی دغدغه کار کودک را دارد و می‌تواند این کار را انجام بدهد به این ایده هم فکر کند. ایده من امانت دادن عروسک به بچه‌ها در قالب خانه بازی بود. البته شاید فراهم کردن شرایط بهداشتی این کار آسان نباشد اما شدنی است.

کانون، شهرداری‌ها و هر بخشی که امکانش را دارد به خصوص در مناطق محروم در استان‌ها و شهرهای مختلف کشور می‌توانند این ایده را در یک اتاق تحت عنوان اتاق بازی عملیاتی کنند. البته این ایده شخص من به تنهایی نبود. دختر خواهرم می‌خواست در جزیره هنگام یک خانه بازی بزند به این صورت که در یک ساعت مشخصی بچه‌ها به خانه بازی بیایند با اسباب‌بازی‌ها بازی کنند و بروند، اما موفق نشد و هیچ مکانی را در اختیار ایشان نگذاشتند.

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

این ایده، ایده خوبی است. کانون مراکز زیادی دارد، می‌شود ساعتی در روز به بازی بچه‌ها اختصاص بدهند. تولیدکننده‌هایی که محصول جدیدی تولید می‌کنند و نیاز دارند بازخوردش را از کودکان بگیرند می‌توانند از این طرح استفاده کنند. این ایده نیاز به تبلیغات دارد. این کار می‌تواند به معرفی محصولات تولیدکننده‌ها هم کمک کند. از همه مهم‌تر اینکه این کار برای مناطق محروم واقعاً ضروری است. بچه‌هایی هستند که نمی‌توانند اسباب‌بازی بخرند، بچه‌هایی که در سطح شهر دست فروشی یا فال فروشی می‌کنند، کودکان کار و مانند اینها معمولاً توانایی خرید اسباب‌بازی را ندارند. این طرح می‌تواند برای این کودکان مفید و مؤثر باشد و حداقل برای ساعتی آنها را خوشحال کند.

* بحث بهداشتی اتاق بازی چه می‌شود؟

کار سختی است اما شدنی است، باید روی آن فکر کرد. برای مثال متصدی اتاق بازی می‌تواند از این مسئله مراقبت کند و از بچه‌ها بخواهد که در بدو ورود حتماً دست و صورت‌شان را با آب و صابون بشویند.

* اداره فرهنگ و ارشاد استان‌ها و شهرستان‌ها هم می‌توانند این طرح را اجرا کنند.

به نظرم خیلی مراکز هستند که می‌توانند یک اتاق بازی داشته باشند. طراحان بازی می‌توانند بازی‌های خود را در این اتاق‌ها تست کنند و از بچه‌ها بازخورد بگیرند. طراح بازی که تنها برای قشر خاصی یا اقشار مرفه جامعه کار نمی‌کند. هدف از طراحی بازی همه بچه‌ها از همه اقشار هستند. بازی‌های رومیزی برای این اتاق‌ها بازی خوبی است.

امروز با تولیدکننده که صحبت می‌کنیم صحبت قیمت ۲۰۰ هزار تومانی است، با قیمت‌های امروز هر عروسک ۲۰۰ هزار تومان درمی‌آید. البته فقط بحث عروسک نیست، هزینه‌های جانبی عروسک مثل لباس، حمل و نقل و سایر موارد هم بر قیمت عروسک اثر می‌گذارد، آن زمان عروسک را از چین می‌آوردند و همین مسئله هزینه مضاعفی نیز تحمیل می‌کردضمن اینکه واقعاً باید فکری به حال بچه‌هایی که دسترسی به اسباب‌بازی و شرایط بازی ندارند، کرد. من هر موقع اسباب‌بازی دارم، یا اسباب‌بازی هدیه می‌گیرم به بچه‌هایی می‌دهم که از سطل‌های زباله، زباله خشک جمع می‌کنند و آنها بسیار خوشحال می‌شوند. این یکی از آرزوهای من است که روزی اتاق بازی وجود داشته باشد که همه بچه‌ها بتوانند از آن استفاده کنند.

* آیا کانون درباره عروسک‌های دارا و سارا کاری می‌تواند انجام دهد؟

کاری که کانون درباره عروسک‌های نسل سه انجام داد این بود که تا جایی که امکان داشت قیمت تمام شده را پایین آورد و به قیمت ۳۳ هزار تومان در آن زمان رساند. آنقدر که من اطلاع داشتم کانون هیچ سودی برای خودش روی عروسک‌ها نکشید، هدف کانون این بود که این عروسک‌ها به دست بچه‌ها برسد و همینطور هم شد. آن زمان قیمت ۳۳ هزار تومان بسیار عالی بود. اما امروز با تولیدکننده که صحبت می‌کنیم صحبت قیمت ۲۰۰ هزار تومانی است، با قیمت‌های امروز هر عروسک ۲۰۰ هزار تومان درمی‌آید. البته فقط بحث عروسک نیست، هزینه‌های جانبی عروسک مثل لباس، حمل و نقل و سایر موارد هم بر قیمت عروسک اثر می‌گذارد، آن زمان عروسک را از چین می‌آوردند و همین مسئله هزینه مضاعفی نیز تحمیل می‌کرد.

اگر این عروسک‌ها در داخل تولید شود بسیار خوب است. هم از جهت قیمت و هم اینکه من به عنوان طراح می‌توانم بر عملکرد تولید نظارت داشته باشم. اگر در داخل تولید شود، موی درجه یک، رنگ موی خاصی، مدل ابرو و تک تک جزئیاتی که در قرارداد ذکر شود می‌توان در مرحله تولید بر صحت اجرای کار نظارت داشته باشیم و اگر محصول تولیدی مطابق قرارداد نبود عودت دادن آن کاری آسانی است اما اگر می‌خواستیم این نظارت را بر محصول از چین آمده داشته باشیم، کار بسیار مشکلی بود. در داخل کشور می‌توان در قسمت کنترل کیفی کارخانه یک نفر را جهت نظارت مستقر کرد تا کار قبل از بسته‌بندی مورد ارزیابی قرار بگیرد و محصول نامناسب از خط خارج شود، در حالی که این کار را نمی‌شود با جنس چینی کرد، نمی‌شود ده تا عروسک مشکل‌دار را با هزینه سنگین برگرداند.

* نظر شما راجع به سوبسید چیست؟ به نظر شما اگر سوبسید دولتی برای این کار در نظر گرفته شود، می‌تواند به پایین آمدن قیمت عروسک‌ها کمک کند؟

من نمی‌توانم در این قضیه نظر بدهم. این یک کار تخصصی است. اما به طور کلی می‌توان گفت سوبسید امکان تخلف را بالا می‌برد، هر جا که سوبسیدی بوده است دست یک عده باز و دست یک عده بسته می‌شود. به همین دلیل من ترجیح می‌دهم که ارزش پول ملی و سطح اقتصادی مردم به قدری افزایش یابد که اصلاً نیازی به سوبسید نباشد. اگر ارزش پول ملی احیا شود دیگر نیازی به سوبسید و امثال آن نیست.

* ثبات اقتصادی که متأسفانه در ایران وجود ندارد، چقدر می‌تواند در حل مشکلات تولید اسباب‌بازی مؤثر باشد؟

قطعاً تأثیر بسیار زیادی دارد. بچه‌های بسیار زیادی هستند که دست‌شان به هیچ نوع اسباب‌بازی نمی‌رسد.

عروسک‌های آئینی و سنتی همیشه در فرهنگ ما وجود داشته است. خانواده‌ها با کمی موی بز و چند تکه پارچه و چوب عروسک‌های بسیار زیبایی می‌ساختند و برای آنها شخصیت‌پردازی‌های خوبی هم داشتند که بسیار فوق العاده است. این هم شدنی است که مانند گذشته هر خانواده‌ای که می‌تواند عروسک دست‌ساز درست کند. اما بعضی اسباب‌بازی‌ها هستند که برای بچه‌ها لازم هستند و فکر بچه‌ها را در مهندسی، پزشکی و مشاغل مختلف به کار می‌اندازد. بچه‌ها قرار است که آینده را بسازند و آینده را ابتدا با بازی کردن در ذهن خود طراحی و انتخاب می‌کنند. بچه‌ها در هر رده سنی نوع خاصی از اسباب‌بازی را نیاز دارند. اگر بخواهیم نسل آینده را نسلی دانش محور و خلاق تربیت کنیم و کشوری آبادتر و پویاتر داشته باشیم باید به بچه‌ها توجه کنیم. چاره‌ای جز این نداریم.

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

سفری به سیستان و بلوچستان داشتم و مهمان خانواده‌ای شدم که پسر کوچک ۴ ساله‌ای داشتند که فقط یک ماشین اسباب‌بازی داشت و با آن بازی می‌کرد. از این پسربچه پرسیدم وقتی برگردم تهران از من چه چیزی می‌خواهی گفت یک ماشین عقب‌کش و کتاب. وقتی که برگشتم برایش یک پک تهیه کردم که حدوداً ۵۰ کتاب و مقداری اسباب‌بازی داشت. اسباب‌بازی‌ها دست دوم اما سالم و تمیز بودند، آن بچه خیلی خوشحال شد و ممکن است همین حرکت کوچک تأثیر زیادی در آینده آن کودک داشته باشد. اما حل کردن مشکل یک بچه و چند بچه مشکلات اساسی که وجود دارد را حل نمی‌کند. امیدوارم روزی بشود فکری به حال همه بچه‌های محروم کرد.

* متأسفانه نگاه اشتباهی که بین بسیاری از مردم رایج است این است که به کیفیت اسباب‌بازی تولیدی نگاه نمی‌کنند و فقط دوست دارند محصولات خارجی تهیه کنند و بسیاری اوقات یک تولید خوب ایرانی را فقط به دلیل اینکه خارجی نیست زیر سوال می‌برند. نظر شما در این موضوع چیست؟

این مسأله به آگاهی برمی‌گردد. انسان احساس می‌کنند ایرانی‌ها همه با هم قهر هستند. البته شاید قهر واژه درستی نباشد، شاید بهتر است بگویم گویی همه با هم در رقابت هستند. من خیلی شاهد این قضیه بودم. در یک جشنواره اسباب‌بازی خانمی از درآمد و با من به خاطر عروسک‌های دارا و سارا دعوا کرد و حرف‌های زشتی زد. یکی از عروسک‌ها را نشان دادم و گفتم این چطور است، آیا از این خوشت می‌آید؛ گفت بله این خوب است و در نهایت گفتم این ساراست؛ نسل سه سارا است. وقتی متوجه شد گفت من از این عروسک‌ها می‌خواهم. متأسفانه ما آگاهانه دعوا و قهر نمی‌کنیم. گویی برخی چشم‌هایشان را بسته‌اند و فکر می‌کنند کسی می‌خواهد به آنها تحمیل کند. وقتی این نگاه وجود داشته باشد طبیعی است که مردم کنار می‌کشند. عدم آگاهی راه پیشرفت را سد می‌کند و نمی‌گذارد کار گروهی درستی شکل بگیرد. یکی از مشکلات کار گروهی هم همین عدم آگاهی است.

من تجربه یک کار گروهی سه نفره با آقای علی‌مراد و آقای بختیاری را داشتم، ما گروه خوبی داشتیم و همیشه می‌گفتیم سه نفر هستیم و محصول ما حاصل یک کار گروهی است. اما گروه‌های زیادی را دیدم وقتی پای منافع به میان می‌آید اتفاقات بدی بینشان می‌افتد.

از من سوال کردید شما چرا به عنوان یک طراح بر تولید عروسک‌هایتان نظارت نکردید. علتش این بود که شخص دیگری خودش را به عنوان طراح و سازنده معرفی کرد در صورتی که آن شخص مدیر تولید بود. هر کاری که بود همان شخص می‌رفت و فرد دیگری حق نداشت برود و از نزدیک در جریان کار قرار بگیرد. من از همه اطلاعات مربوط به این کار دور نگه داشته شدم. اما در نسل سه این‌طور نبود، برای نسل سوم در جریان کارها قرار گرفتم و از این جهت خوب بود. اما به هر حال به دلیل دوری راه برخی مشکلات پیش آمد.

*فکر می‌کنید نسل چهارم در ایران تولید شود؟

بله، درباره تولید بعضی محصولات با یک شرکت ایرانی وارد مذاکره شدیم.

*خبر خوش شما برای ما چیست؟

خبر خوش این است که طرحی را در دستور کار دارم که امیدوارم بتوانم پیش ببرم. اما مشکل اصلی قیمت‌ها است.

*خبر خوش شما درباره دارا و سارا است؟

دارا و سارا هم می‌تواند باشد، اما به هر حال دارا و سارا برند کانون است و در خصوص این محصول مدیرعامل کانون باید تصمیم‌گیری کند.

*طرحی که دنبال می‌کنید چیست؟

دوست دارم همین طرح را هم با کمک کانون پیش ببرم، به این خاطر که کانون یک برند شناخته شده است. از طرفی به دلیل اینکه کار ما یک کار فرهنگی است، اگر اداره‌ای ماند کانون وارد کار بشود بهتر از یک فرد می‌تواند محصول را معرفی کند و بشناساند. من فرزند کانون هستم و در همه کارهایم یک هدف را دنبال می‌کنم، البته این مسئله بعضی وقت‌ها به من آسیب می‌زند. من صرفاً برای بازار کار نمی‌کنم. دوست دارم هر کاری که انجام می‌دهم یک ریشه فرهنگی داشته باشد و مشخص باشد که این یک کار ایرانی است. من نقاشی هم می‌کنم در نقاشی‌هایم هم بی اختیار از نقوش و نمادهای ایرانی استفاده می‌کنم.

بچه‌ها در سایت‌های مختلف این عروسک‌ها را به فروش می‌رسانند. شاید علت معروف نبودن این عروسک‌ها این است که ما خیلی درباره آنها کنکاش نکردیم. البته این عروسک‌ها در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها به فروش می‌رسند. بچه‌ها خیلی خوب روی اینها کار می‌کنند اما افراد زیادی آنها را نمی‌شناسند و اکثراً در اینستاگرام و یا سایت‌های اینترنتی به فروش می‌رسند*ما دهه شصتی ها در دوران کودکی‌مان شخصیت‌های کارتونی زیادی مانند کلاه قرمزی، پسرخاله، مدرسه موش‌ها و حتی هادی و هدی را داشتیم. یک دوره عروسک کلاه قرمزی به بازار آمد، بعد فیکش ساخته شد که خیلی بد شد. چرا ما نتوانستیم در بحث عروسک‌های بومی موفق باشیم، اصلاً چرا کشور ما عروسم بومی ندارد؟

ما عروسک بومی داریم. اگر در اینترنت عروسک‌های سنتی را جستجو کنید، عروسک‌های بومی بسیار زیبایی را مشاهده می‌کنید. تعداد ۷ هزار کتاب عروسک برای معرفی عروسک سنتی دوتوک توسط کانون تولید شده است. دوتوک به معنای دخترک است و عروسک دوتوک عروسک محلی خراسان جنوبی است. عروسک‌های لیلی، آفتاب و غروب نیز از دیگر عروسک‌های سنتی ایرانی است.

* این عروسک‌ها شناخته شده نیستند اما عروسک دارا و سارا شناخته شده است.

بچه‌ها در سایت‌های مختلف این عروسک‌ها را به فروش می‌رسانند. شاید علت معروف نبودن این عروسک‌ها این است که ما خیلی درباره آنها کنکاش نکردیم. البته این عروسک‌ها در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها به فروش می‌رسند. بچه‌ها خیلی خوب روی اینها کار می‌کنند اما افراد زیادی آنها را نمی‌شناسند و اکثراً در اینستاگرام و یا سایت‌های اینترنتی به فروش می‌رسند. تا جایی که من اطلاع دارم از شهرهای مختلف این عروسک‌ها را تهیه می‌کنند و در یک سایت ارائه می‌دهند.

این عروسک‌ها چندان بین مردم شناخته شده نیست. شناخته یا ناشناخته بودن عروسک‌های بومی نیز به آگاهی برمی‌گردد. متأسفانه آگاهی در این زمینه بسیار کم است. عروسک‌های آئینی و باستانی ما شخصیت‌پردازی‌های فوق العاده‌ای دارند که می‌تواند در قصه‌، فیلم و تئاتر مورد استفاده قرار بگیرد. این عروسک‌ها در عین زیبایی نمایانگر کشور متولی خود هستند. عروسک‌هایی مانند کلاه قرمزی و پسرخاله در چند دهه مربوط به چند دهه اخیر می‌شود اما عروسک‌های بومی ما عمر طولانی دارند و از سالیان بسیار دور تا به امروز با ما آمدند. عدم آگاهی در این مسائل بسیار زیاد است.

*سوال من این است که چرا برخی کارها مانند ساخت فیلم یا تولید کتاب در کنار ساخت عروسک انجام نمی‌شود تا آن عروسک معروف شود؟

ما در این بحث و مباحث تحریری کم کار و ضعیف هستیم. شاید علت آن بحث همیشگی بودجه باشد. برای مثال من برای کار خودم در هر زمینه‌اش باید یک اسپانسر جذب کنم. در تولید عروسک ناخوانده یک تولیدکننده به من گفت که من می‌خواهم این عروسک‌ها را تولید کنم. من هم عروسک را به تولیدکننده دادم، دو ماه، سه ماه، شش ماه بعد تماس گرفتم هر بار یک دلیل و بهانه‌ای آوردند و گفتند حالا بزارید عروسک‌ها اینجا باشد من گفتم تا چند سال دیگر باید باشد و عروسک را از آن تولیدکننده پس گرفتم.

نسل چهارم عروسکهای ملی کی می‌آیند/دارا و سارا نیازمند بودجه هستند

مشکل اینجاست که برای تولیدکننده‌ها بحث بازارگردانی اهمیت دارد و آنها تمایل به تولید اسباب‌بازی‌هایی دارند که به ثمر رسیده و از فروشش مطمئن هستند. به همین دلیل بیشتر کارهایی که امروز تولید می‌شود کپی است. کارهای اورجینال و طراحی و بچه‌های طراحی واقعاً مهجور هستند، همه طرح‌ها را جمع می‌کنند تا ببینند چه اتفاقی می‌افتد. مشکل طراحان این است که خودشان بودجه کار را ندارند و کسانی که امکانات و بودجه آن را دارند هم کارهای کپی را بر کارهای طراح ترجیح می‌دهند. به این دلیل که در کار کپی دیگر نیازی نیست به طراح هزینه‌ای بدهند. هزینه طراح همیشه معضل بوده است.

*شاید یکی از مشکلات بحث قاچاق باشد، عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌های قاچاق وارد کشور می‌شوند و با قیمت‌های ارزان در اختیار مردم قرار می‌گیرند.

فکر نمی‌کنم در شرایط امروز هیچ کالایی ارزان باشد. بعضی از عروسک‌ها که برای سی چهل سال قبل است امروز به قیمت ۵۰۰ و ۶۰۰ هزار تومان به فروش می‌رسد. من با جنس‌های قاچاق برخورد نکردم.

*متأسفانه فروش جنس‌های قاچاق در مترو زیاد است. یک دلیل آن شکست خوردن تولیدکننده‌های ایرانی است. این مسئله‌ای است که در همه عرصه‌ها اتفاق می‌افتد.

بله. متأسفم که دست ما در این قضیه کاملاً بسته است. اما کاری که کانون انجام می‌دهد این است که تولیدکننده محصول خود را در شورای اسباب‌بازی ثبت می‌کند و هولوگرام می‌گیرد. این باعث می‌شود که کسی نتواند فیک آن کار را تولید کند. در حل این معضل نیز آگاهی و خرد جمعی نقش مهمی دارد. آگاهی بخشی نیز جز از طریق رسانه‌ها امکان پذیر نیست، از این جهت صداوسیما و سایر رسانه‌ها می‌توانند در این عرصه مؤثر باشند. به نظرم آگاهی بخشی باید از بچه‌ها شروع شود. هر آن چیزی که انسان در سنین کودکی می‌آموزد در ذهن و فکر او ماندگار می‌شود. گاهی والدین هم دستشان خالی است و چیزی برای آموزش به بچه‌ها ندارند، به همین خاطر آن کسانی که دغدغه‌مند و دلسوز هستند باید دست به کار شوند و در زمینه آگاهی بخشی به خصوص به کودکان فعالیت کنند. متأسفانه امروز فقر فرهنگی در بسیاری از نقاط کشور مشاهده می‌شود. رفع این نواقص یک عزم و همت ملی را طلب می‌کند.

* شما این پیشنهاد اتاق بازی را به مدیرعامل کانون داده اید؟

من به مدیر واحد پیشین پیشنهاد را ارائه کردم، اما با مدیرعامل صحبتی نداشتم. مدیر واحد ما خانم لیلا بابایی است. البته این تشابه اسمی تصادفی است و ما هیچ نسبتی با هم نداریم. از دست من یک نفر به تنهایی کاری برنمی‌آید. همه ما مانند یک زنجیر به هم وصل هستیم، با حرکت یک حلقه زنجیر کل زنجیر به حرکت درنمی‌آید. کار من این است که طرح را به مدیر واحد ارائه بدهم و ایشان هم به مدیرعامل عرضه کند.

* شما در تمام طراحی‌هایتان سعی کردید از نمادهای ایرانی استفاده کنید. دارا و سارا و عمو نوروز چقدر از این نمادها بهره بردند؟

سعی کرده ام چهره‌پردازی در همه این عروسک‌ها کاملاً ایرانی باشد. در چهره‌پردازی دارا و سارا هم از چهره‌های بچه‌های ایرانی استفاده کردم. درباره مو هم به دلیل اینکه موهای ایرانی بیشتر قهوه‌ای تیره است و مشکی به صورت طبیعی کمتر وجود دارد سعی کردم مو را هم با بیشترین شباهت طراحی کنم. اما به هر حال کار تولید محدودیت‌های خود را دارد و ما مجبور هستیم با توجه به محدودیت‌ها قدم برداریم. آن چیزی که در نهایت تولید می‌شود لزوماً همان چیزی نیست که طراح، طراحی می‌کند. در بحث تولید عوامل مختلفی به خصوص قیمت تصمیم نهایی را می‌گیرد که محصول به چه صورت باشد.

* عمو نوروز در چه مرحله‌ای است؟

کار مدل‌سازی عمو نوروز انجام شده. البته من دو تا عمو نوروز دارم. یک عمو نوروز که الان با گچ تولید شده، کار صورت این عروسک به تنهایی ۶ ماه زمان برد. به دلیل اینکه من دوست داشتم شبیه ایرانی‌ها باشد و عروسک نهایی کاملاً مشخص باشد که ایرانی بوده و قیمت نهایی آن گران می‌شود. اما یک عمو نوروز دیگر هم دارم که چهره بسیار شیرینی دارد. برای اینکه بتوانم قیمت‌ها را بشکنم تن عروسک را کاملاً پارچه‌ای طراحی کردم.

* این عروسک‌ها تا پایان سال می‌رسد؟

خیر. همه چیز بستگی به قیمت‌ها دارد. اگر یک واحد تولیدی، کانون یا هر جای دیگری با من همکاری کند مسیر من آسان‌تر و هموارتر می‌شود اما اگر قرار باشد خودم تولید کنم، بحث سرمایه مطرح می‌شود و قالب‌های اولیه که بسیار گران است.

* می‌توانیم اعلام کنیم که نسل چهارم عروسک‌های دارا و سارا و عمو نوروز در راه است؟

خیر. نمی‌توانیم این قول را بدهیم. در حال حاضر امکان این کار نیست. بودجه فعلی ما شاید به یک اسباب بازی بسیار ساده‌تر برسد. ما بدون پول هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم و دستمان کاملاً بسته است.

ما حقیقتاً ظرفیت مناسبی در داخل کشور نداشتیم. بسیار به دنبال تولیدکننده که بتواند کار را انجام دهد، گشتیم اما پیدا نکردیم. آقایی در اصفهان بود که یک زمانی عروسک‌های انگشتی ما را تولید می‌کرد، ایشان را هم پیدا نکردیم. البته خیلی ایراد داشت اما ما امید داشتیم که کار ایشان کمی ترقی پیدا کرده باشد که در نهایت ایشان را پیدا نکردیم. سخن آخر اینکه دوست دارم طرح خانه‌های بازی در سراسر کشور برای بچه‌های محروم جدی گرفته شود و هر کسی که می‌تواند در این مسیر کمک کند. بعضی از تولیدکننده‌ها می‌توانند اسباب‌بازی در اختیار خانه‌های بازی بگذارند.

*خانه بازی را توضیح بدهید؟

طرح به این صورت است که نهادهای دولتی مانند کانون یک ساعت مشخصی را برای بچه‌های محروم در نظر بگیرند که بیایند و در یک اتاق بازی کنند. یک نیرو هم برای این کار مشخص کنند که در کنار بچه‌ها باشد و به بچه‌ها کمک کند. این اتاق‌ها نیاز به تجهیز اسباب‌بازی هم دارد. بازی‌های حرکتی، پازلی، رومیزی، شطرنج و هر بازی که به رشد و شادی و نشاط بچه‌ها کمک می‌کند برای اتاق بازی مناسب است. جامعه هدف این طرح بچه‌های است که از شور و نشاط کودکی محروم هستند و شرایط بازی و شادی در خانه را ندارند. اتاق باز کمک می‌کند این بچه‌ها بتوانند روزی دو ساعت یا حداقل هفته‌ای دو ساعت فارغ از هر چیزی بازی کنند و شاد باشند. این به رشد فکری بچه‌ها بسیار کمک می‌کند.

*نظرتان درباره اسباب‌بازی امانی چیست؟

امانی گرفتن مشکلات و محدودیت‌هایی دارد. ضمن اینکه بازی در اتاق بازی به همراه بچه‌های دیگر احساس حضور در یک گروه شاد را به بچه‌ها منتقل می‌کند.
امیدوارم روزی برسد که شاهد عروسک‌های ایرانی باشیم که مورد استقبال بچه‌ها و خانواده‌ها قرار می‌گیرد.

با عروسک باربی زاویه‌ای ندارم اما یکی از ایراداتی که این عروسک‌ها دارد این است که بچه‌ها زیبایی‌های جسمی باربی را می‌بینند و حسرت می‌خورند که چرا مثل باربی نیستند و همین مسئله یک ناراحتی و غصه برای بچه‌ها ایجاد می‌کند.

درباره لباس عروسک‌ها هم، ما به خاطر اینکه هزینه‌ها بشکند و قیمت خیلی بالا نرود مجبور بودیم که لباس معمولی با کیفیت معمولی سفارش بدهیم، ما سعی می‌کردیم عروسک‌ها با کیفیت درجه و تا حد امکان با نازل‌ترین قیمت تهیه شود. این اتفاق در عروسک‌های نسل سه افتاد. درباره نسل یک نمی‌توانم این را بگویم به این دلیل که اطلاعاتی زیادی درباره آن ندارم، اما تولیدکننده نسل سوم عروسک‌ها را می‌شناسم و می‌دانم که جنس درجه یک با قیمت مناسب در اختیار ما گذاشت.

* ماجرای نسل‌های عروسک دارا و سارا چه بود؟

نسل یک شروع کار ما بود و ما اطلاعات زیادی نداشتیم. از من خواستند عروسک طراحی کنم. من هم طراحی را آغاز کردم. با مدیر تولید آن زمان صحبت می‌کردم درباره عروسک و اینکه هر قسمتش چطور باشد نظر می‌دادند، در نهایت عروسک‌های تپل و بزرگی شدند. از طرفی من سعی داشتم عروسک‌های ظریفی بسازم. ابتدا قصد ما این بود که در ایران کار کنیم، به دنبال تولیدکننده ایرانی گشتیم و یک نفر را هم پیدا کردیم. نام آن تولیدکننده را نمی‌برم، طرح را که به اشان دادیم بعد از مدتی می‌آمد و با لبخند می‌گفت انگشت‌های عروسک در قالب درنیامد و سوخت. نمی‌توانست کار را دربیاورد. چندین بار عروسک را تغییر دادیم و مناطق ظریفت‌تر را ضخیم کردیم. یادم هست برای تولید عروسک‌های نسل یک شاید تا چهار

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار