بحث واردات در کشور همواره یکی از بحثهای پر مناقشه بوده است. اینکه واردات انجام دهیم یا ندهیم؟ چه کالاهایی وارد کنیم چه کالاهایی وارد نکنیم؟ رهبر انقلاب در بیاناتشان قید و شرطهایی برای این موضوع مشخص نمودهاند که در قالب چند گزاره مطرح میشود و پس از آن نگارنده با محوریت این گزارهها به تبیین بحث واردات میپردازد.
تأکید بر جلوگیری از واردات بیرویه کالاهایی که در کشور تولید میشوند یا امکان تولید دارند (11/05/1395)؛ متنوع کردن مبادی وارداتی و مقاصد صادراتی (01/01/1396)؛ لزوم داشتن یک الگوی مشخص برای تجارت خارجی (08/08/1385)؛ لزوم بازنگری جدی در سیاستهای واردات؛ بخصوص در کالاهایی که ما مزیت تولیدی داریم (06/06/1390)؛ پرهیز از نگاه بخشی به واردات - که هر بخش دولتی طبق نیازهای خودش دنبال واردات برود (06/06/1390)؛ در جاهایی که تولید داخلی اصلاً بهصرفه نباشد -از این قبیل هم داریم مواردی را- [واردات] اشکالی ندارد (08/02/1395)؛ وقتی از یک بنگاه داخلی حمایت از نوع ممنوعیت واردات یا حمایت تعرفهای میشود؛ آن بنگاه داخلی هم وظایفی دارد، آنها هم باز قیمتها را گران نکنند، کیفیت را پایین نیاورند تا بکلّی آن توصیهای که شده بیفایده بشود (26/08/1400)؛ مونتاژ هم همان واردات بیرویه است با یک شکل دیگری؛ این تولید نیست، این به اصطلاح آفرینندگی محصول نیست؛ این یک نوع واردات است (23/01/1401)؛ در همهی معاملات خارجیای که ما انجام میدهیم، انتقال فنّاوری را شرط کنیم (01/01/1395).
واردات و ممنوعیت وارداتی تا کجا؟با نگاه منظومهای به بیانات رهبر انقلاب، مشخص میشود که خط قرمز ایشان در بحث واردات، تولید داخلی است و ایشان تجارت خارجی را پشتیبان تولید داخلی میدانند. تأکید ایشان بر این است که ترکیب واردات کشور از کالاهای مصرفی صرف و کالاهایی که تولید داخلی مشابه دارد به سمت کالاهای سرمایهای، فناوری و کالاهای اساسی (در راستای تأمین امنیت غذایی و ذخایر راهبردی) برود.
در مورد واردات کالای واسطهای تولید، آنچه مدنظر ایشان است با آمارهایی که برای واردات کالای واسطهای کشور منتشر میشود، متفاوت است، رهبری واردات کالا و مونتاژ آن در داخل را تولید نمیداند، درحالیکه آمار مربوط به آن در دسته کالاهای واسطهای ثبت میشود.
نکته دیگر اینکه در ادبیات اقتصادی رهبری، حمایت از یک صنعت یا بنگاه خاص تا زمانی موضوعیت دارد که آن صنعت یا بنگاه در پازل تولیدی کشور نقش جدی داشته باشد، به عنوان مثال ایشان به رغم تأکید بر ممنوعیت واردات خودرو و حمایت تعرفهای از این صنعت در دهههای قبل، در دهه اخیر بر اینکه این صنعت مشکل دارد و مردم ناراضی هستند و اینکه صنایع از این نوع حمایتها سوءاستفاده نکنند تأکید کرده است.
مجموع این مفاهیم نشان میدهد که 1- واردات بیرویه در کلام رهبری مفهوم مشخصی دارد که در بخش بعدی به آن پرداخته خواهد شد. 2- ایشان واردات را با قیودی، مشروط میکنند ولی مخالفتی با واردات به معنای کل ندارند. در فرمایشات ایشان هم این موضوع تصریح شده است: «واردات، گاهی به صورت کالای سرمایهای است که احتیاج داریم؛ خیلی از ماشینآلات هست [که نیاز داریم]. همهی دنیا هم اینجور هستند؛ یعنی اینجور نیست که در کشورهای گوناگون دنیا همهی نیازهای خودشان را در داخل تولید کنند؛ چیزهایی را از بیرون میآورند. مثلاً ما کالای سرمایهای را از بیرون بیاوریم و محصول داخلی را ببریم بیرون؛ اگر چنانچه این اتّفاق افتاد، یعنی تعامل اقتصادی به این نتیجه رسید، طبعاً تولید رشد پیدا میکند»؛ «من نسبت به مسئلهی مدیریت واردات به دولتیها سفارش کردم؛ الان هم تأکید میکنم. من نمیگویم واردات متوقف بشود؛ چون یک جاهایی لازم است که واردات انجام بگیرد؛ اما واردات باید مدیریت بشود. یک جایی واردات مطلقاً نباید بشود؛ یک جاهایی باید انجام بگیرد. با مدیریت، واردات انجام بگیرد (29/11/1392)».
معناداری یا بیمعنایی واردات بیرویهبرخی تحلیلها در فضای رسانهای، مقوله واردات بیرویه را بیمعنا دانستهاند. این تحلیلها با مقایسه نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی کشور با میانگین جهانی، نتیجه گرفتهاند که نرخ واردات در کشور پایین است، همچنین آنها این اصطلاح را با این استدلال بدون مفهوم دانستهاند که مگر میشود تاجر و بازرگان متوجه نباشد که چه میزان کالا باید وارد کشور کند در حالی که مصرفکنندهای برای آن حجم کالا وجود ندارد.
در بحث واردات بیرویه بیشتر از اینکه منظور کمیت واردات باشد، مراد ترکیب واردات است. صفت بیرویه برای موصوف واردات، بدون قید و شرط نیست و کل حجم واردات کشور را در برنمیگیرد، بلکه به واردات صرفاً مصرفی و وارداتی که تولید داخل را تحت تأثیر منفی قرار میدهد، مربوط میشود. وقتی ترکیب واردات اشتباه است ولی پرتکرار انجام میشود، زیادهروی در واردات، معنا پیدا میکند؛ بنابراین وقتی در مورد واردات بحث میکنیم مهم است که بدانیم چارچوب تحلیل چیست و چه اقتضائاتی دارد.
وقتی تولید یک کالای خاص در کشور مزیت دارد ولی غولهای اقتصادی با بهره بردن از بازده ناشی از مقیاس، با قیمت پایینتر آن را عرضه میکنند، نمیتوان گفت واردات این محصول آنها مشکلی ایجاد نمیکند. اگر پاسخ این است که در چنین حالتی آن کالای خاص صرفهی اقتصادی برای تولید ندارد و لازم است وارد کنیم، باید گفت که در کشورهای نوظهور و کشورهای درحال توسعه اکثر کالاها چنین وضعیتی دارند و نمیتوان گفت که کلاً صنایع را تعطیل کنیم و حرکت به سمت توسعه اقتصادی به دلیل هزینههایی که دارد، صرفه اقتصادی ندارد، پس توسعه را وارد کنیم!
تنظیم گری دولت در این نوع از واردات در همه جای دنیا ادبیات دارد و مرسوم است. برای حمایت از تولیدات داخلی، صنایع نوپا تا زمانی که به قدرت لازم برای رقابت با صنعت مشابه در خارج برسند، تحت حمایت دولتها هستند.
* محمدباقر شیرمهنجی، کارشناس اقتصادی