به گزارش ایران اکونا به نقل از گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نشست سران «آسیای مرکزی – اتحادیه اروپا» با حضور رهبران منطقه و نمایندگان ارشد اتحادیه اروپا در سمرقند (ازبکستان) برگزار شد. در این رویداد رئیس شورای اروپا «آنتونیو کوشتا»، رئیس کمیسیون اروپا «اورسولا فون در لاین»، رؤسای جمهور کشورهای آسیای مرکزی و مدیران بانک سرمایهگذاری اروپا شرکت کردند. موضوعات اصلی بحث، پروژههای مشترک در زمینههای نوآوری، انرژی سبز، حملونقل، کشاورزی، دیجیتالیسازی و همچنین تبادل فرهنگی و آموزشی بود.
اما چرا برگزاری این اجلاس دقیقاً اکنون برای اروپا اهمیت دارد؟ آیا بازی سیاسی غالب است یا همکاری اقتصادی سازنده با آسیای مرکزی؟ نمایندگان کشورهای منطقه خود این موضوع را چگونه ارزیابی میکنند؟
دیدگاه ازبکستان: مرحله جدید همکاری بین منطقهای
«گلنوزه اسماعیلووا» کارشناس علوم سیاسی ازبک و معاون علمی دانشگاه اقتصاد و دیپلماسی جهانی، معتقد است که این اجلاس «مهمترین مرحله در شکلگیری سطح جدیدی از همکاری بین منطقهای» است.
وی به نقل از «شوکت میرضیایف» رئیسجمهور ازبکستان، میگوید روابط آسیای مرکزی و اروپا با سابقه تاریخی غنی، اکنون محتوای جدیدی یافته و به سرعت در حال توسعه است. تصویب «اعلامیه سمرقند» پایهای محکم برای تعمیق روابط و مشارکت استراتژیک فراهم کرده است.
اسماعیلووا تاکید میکند که توجه ویژهای به گسترش سرمایهگذاری، رشد تجارت (که طی 7 سال گذشته به 54 میلیارد یورو رسیده) و طرحهای مشترک در حوزههای نوآوری، انرژی سبز، منابع زیرزمینی، کشاورزی، دیجیتال، حمل و نقل و لجستیک شده است.
به نظر وی، دلایل تمرکز کنونی اتحادیه اروپا بر آسیای مرکزی عبارتند از:
توسعه پایدار، اصلاحات و همگرایی منطقهای در آسیای مرکزی.اهمیت آسیای مرکزی در ثبات و امنیت اوراسیا.همکاری در مسائل اقلیمی، انرژی سبز و مدیریت منابع.نقش آسیای مرکزی به عنوان گره ترانزیتی جدید بین اروپا و آسیا در بحبوحه آشفتگی ژئوپلیتیک جهانی.او با اشاره به مصاحبه میرضیایف با یورونیوز، قالب «آسیای مرکزی – اتحادیه اروپا» را پلتفرمی منحصر به فرد با مقیاس و پوشش نهادی بینظیر (27 کشور اروپایی + کشورهای آسیای مرکزی) میداند که در مقابله با چالشهای جهانی اهمیت دارد.
اسماعیلووا نتیجه میگیرد که برگزاری اجلاس در سمرقند، نشانه نقش فزاینده ازبکستان و آغازی برای واقعیت جدید در روابط آسیای مرکزی و اتحادیه اروپا مبتنی بر اعتماد، سود متقابل و توسعه پایدار است.
دیدگاه قزاقستان: تقویت جایگاه «قدرتهای متوسط»
«تالگات کالیف» دکترای علوم سیاسی و عضو شورای ملی قزاقستان، معتقد است این قالب اجلاس جدید نیست و با موفقیت در حال کار است.
وی به اهمیت کریدور ترانس-خزر و نقش جمهوری آذربایجان و قزاقستان به عنوان «قدرتهای متوسط» در این اجلاس اشاره میکند.
کالیف میگوید علیرغم برگزاری اجلاس در بحبوحه جنگ تجاری آمریکا، وظیفه اصلی آن یعنی توسعه روابط و تقویت مواضع کشورهای منطقه، پابرجاست، هرچند ممکن است اصلاحات و تشدیدهایی نیز صورت گرفته باشد و احتمالاً موضوع جنگ تجاری در حاشیه اجلاس مطرح شده است.
او اجلاس را پلتفرمی برای کسب عاملیت جدید توسط قدرتهای متوسط و تبدیل شدن آسیای مرکزی از حاشیه به یک مرکز مهم ژئوپلیتیکی میداند که در آن کشورها یاد میگیرند همزمان عمل کرده و از همافزایی سود ببرند.
وی سفر اخیر میرضیایف به قزاقستان را نشانهای از هماهنگی مواضع کشورهای آسیای مرکزی و توانایی آنها در اتخاذ موضعی یکپارچه و درک منافع محلی میداند.
کالیف همچنین تاکید میکند که قفقاز جنوبی با محوریت جمهوری آذربایجان به عنوان حلقه کلیدی، در سیستم کلی همکاری ادغام شده و کشورهای منطقه به سمت توسعه همزمان و سود متقابل حرکت میکنند.
دیدگاه قرقیزستان: رویکرد سازنده اروپا و همگرایی منافع غرب و شرق
«مارس ساریف» کارشناس علوم سیاسی و امنیت منطقهای قرقیز، معتقد است رویکرد غرب، به ویژه اروپا، بسیار سازندهتر شده است.
او استدلال میکند که اروپا قصد ندارد مانع راه ابریشم شود، آسیای مرکزی را از چین منزوی کند یا استقلال کشورهای سازمان کشورهای ترک را محدود سازد.
برعکس، به نظر وی، اروپا قصد دارد همکاری با چین و مناطق اوراسیا در آن سوی خزر را در تقابل با آمریکا گسترش دهد و به دنبال گفتگوست نه تقابل.
ساریف انگیزه اصلی اروپا و آمریکا را دسترسی به عناصر خاکی کمیاب (REEs) در قزاقستان و سایر کشورهای منطقه میداند.
وی به اظهارات رئیسجمهور جپاروف در مورد پتانسیل قرقیزستان در این زمینه اشاره کرده و یادآوری میکند که چین با تأمین 90٪ این عناصر و اعمال محدودیت بر آمریکا، غرب را به یافتن منابع جایگزین (مانند اوکراین و آسیای مرکزی) واداشته است.
او این وضعیت را به نفع کشورهای منطقه میداند زیرا اروپا بازاری بزرگ و شریکی قابل اعتماد است و علاقه اروپا به گفتگو با چین و ترانزیت از طریق آسیای مرکزی، تمایل به همکاری را تقویت میکند.
در سطح استراتژیک، ساریف معتقد به «بازی دو دستی» غرب است: ترامپ ظاهراً آمریکا را از تعهدات امنیتی اروپا کنار میکشد، اما در واقع غرب به طور یکپارچه عمل میکند. استراتژی هدفمند، فاصله گرفتن تدریجی آسیای مرکزی و قفقاز از روسیه است که چین نیز به دلیل دسترسی مستقیم به بازارهای اروپایی از طریق این کریدورها، به آن علاقهمند است.
او کریدور زنگزور را نمونهای خوب میداند: ترامپ از گشایش آن و صلح باکو-ایروان حمایت میکند؛ آمریکا به کنترل این مسیر علاقهمند است؛ و این کریدور که جهان ترک و چین و اروپا را مستقیماً به هم وصل میکند، محل همگرایی منافع غرب و چین است، نه تقابل.