زخم بیکاری

آمار می‌گوید شاغل نبودن جوانان به پایین‌ترین حد خود در 20 سال اخیر رسیده است، این آمار البته لزوماً خوشحال‌کننده نیست و 3 دلیل اجتماعی مهم دارد.
- اخبار رسانه ها -

به گزارش ایران اکونا به نقل از گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، امروزه بیکاری و به‌ویژه بیکاری جوانان تحصیل‌کرده از مشکلات مهم کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران است. از آنجایی که بیکاری از بعد فردی و نیز اجتماعی برای خانوارها و جامعه هزینه‌زاست و دارای عواقب مخرب روحی و روانی طولانی‌مدت است؛ لذا فهم طولانی‌مدت بیکاری و عوامل مؤثر بر آن می‌تواند کمک شایانی به سیاست‌گذاران در جهت برنامه‌ریزی برای کاهش این هزینه‌ها کند. مسائل و مشخصه‌های جمعیت و نیروی کار در ایران حکایت از جوان بودن جمعیت، باز بودن پنجره جمعیتی، نرخ بالای رشد جمعیت فعال، کم‌کاری و بیکاری پنهان و ضعف سیستم آموزشی در مهارت‌آموزی نیروی کار دارد. در این میان، عدم تطابق دستمزدها با هزینه‌های سرسام‌آور زندگی نیز ازجمله موضوعات دیگری است که بر فرایند اشتغال افراد مؤثر است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد بین سال‌های 1384 تا تابستان 1403 نرخ بیکاری و تعداد جوانان بیکار کشور به طور قابل توجهی کاهش یافته است. این موضوع در ظاهر اتفاق مثبتی است اما آمارها نشان می‌دهد این روند درحالی رخ داده که طول دوره تحصیلات عالی در کشور به طور قابل توجهی افزایش یافته، حدود 3 میلیون نفر از جوانان در سن 15 تا 24 سال جزء جمعیت NEETها قرار دارند (جوانانی که نه کار می‌کنند، نه دنبال مهارت‌آموزی بوده و نه در حال تحصیلند). درخصوص کاهش تعداد بیکاران جوان یک نکته دیگری نیز وجود دارد و آن، تحولات جمعیتی کشور است. داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد از سال 1384 تا 1402 تعداد جوانان در سن 15 تا 24 سال کشور از 17.7 میلیون نفر به 11 میلیون نفر کاهش یافته است. 

کاهش نرخ بیکاری جوانان از 29 به 19 درصد
وجود بیکاری گسترده و تجربه نرخ‌های بالای بیکاری به‌ویژه در بین جوانان ازجمله معضلات موجود در کشورهای در حال توسعه است، به‌طوری که سیاست‌گذاران اقتصادی در کشورهای در حال توسعه همواره در تلاش بوده‌اند تا با تدوین و اجرای برنامه‌های ویژه برای جویندگان شغل از شدت مشکلات کاسته و امکان دستیابی به نرخ‌های بیکاری تک‌رقمی را فراهم کنند. راهبردهای پیشنهادی سازمان‌های بین‌المللی ازجمله سازمان بین‌المللی کار و سیاست‌های اعمال‌شده در کشورهای مختلف در زمینه کاهش نرخ بیکاری، بر اهمیت تدوین و اجرای برنامه‌های آموزشی برای گروه‌های مختلف سنی دلالت دارد. در ایران اقدامات بسیاری برای ریشه‌کن کردن بی‌سوادی صورت داده است که در افزایش نرخ باسوادی جمعیت کشور انعکاس یافته. علی‌رغم صرف هزینه‌های آشکار و پنهان (صرف زمان و دوره جوانی فرد) فراوان، معضل بیکاری در اقتصاد ایران به‌خصوص برای جوانان همواره وجود داشته، به‌طوری که باعث گسترش مهاجرت و رشد مشاغل غیر‌رسمی و غیر‌مرتبط با تحصیلات این گروه در جامعه شده است. عوامل بسیاری بر بیکاری تازه‌واردان به بازار کار تأثیرگذار است که از آن جمله می‌توان به سطح تحصیلات و نوع آموزش افراد در بدو ورود به بازار کار اشاره کرد. علاوه‌بر آن عدم وجود فرصت‌های شغلی متناسب با رشد جمعیت، مشکلات موجود در بخش تولید و نیز ضعف در نظام آموزش و مهارت‌آموزی نیز از جمله سایر عوامل مؤثر بر وضعیت تازه‌واردان به بازار کار محسوب می‌شود. 

تصمیمات افراد قبل از ورود به بازار کار و فرایند جست‌وجو و تطبیق منجر به کیفیت و نتایج گوناگون بازار کار شده و نقشی تعیین‌کننده در آینده شغلی افراد دارد. جای تردید نیست که مقبولیت رشته‌های تحصیلی در بین افکار عمومی در ادوار مختلف متفاوت بوده به‌طوری‌که دورنمای شغلی گروه‌های عمده تحصیلی در تصمیم‌گیری افراد نسبت به تحصیل در یک گروه تحصیلی خاص نقشی حیاتی دارد. 

بررسی وضعیت ایران در شاخص بیکاری جوانان نکات قابل تأملی دارد. بدین صورت که برخلاف تصورها که در سطح افکار عمومی گفته می‌شود نرخ بیکاری و تعداد جوانان بیکار در کشور افزایش یافته، اما آمارها چیز دیگری را حکایت می‌کند، به طوری‌که نگاهی به داده‌های مرکز آمار ایران و وزارت کار نشان می‌دهد نرخ بیکاران جوان (افراد در سن 15 تا 24سال‌) در ایران از 23 درصد در سال 1384 به 28 تا 29 درصد بین سال‌های 1389 تا 1397 رسیده و این میزان در سال 1402 به 21.2 درصد و در تابستان امسال به 19.4 درصد رسیده است. به عبارتی، نرخ بیکاری جوانان کشور طی چند سال اخیر کاهش 10 واحدی درصدی (از 29 به 19 درصد) داشته است. همچنین تعداد بیکاران جوان از یک میلیون و 363 هزار نفر در سال 1384 به حدود 1 میلیون و 72 هزار نفر در سال 1390 رسیده بود که این تعداد به 529 هزار نفر در تابستان امسال رسیده که حکایت از کاهش 61 درصدی تعداد جوانان بیکار طی سال‌های 1384 تا 1403 دارد. 

این کاهش نرخ در ظاهر امر مثبتی است. البته نباید نگاه منفی داشت و توجه داشته باشیم در دوره‌ای که نرخ بیکاری جوانان کاهش یافته، این کاهش نرخ یک همزمانی و هم‌روندی با نرخ بیکاری کل کشور نیز داشته است، به طوری‌که در همین مدت، نرخ بیکاری کل کشور نیز از سال 1384 تا 1402 از 11.5 درصد در سال 1384 و 12 درصد در سال‌های 1388 تا 1397 به 7.5 درصد در تابستان سال 1403 رسیده است.  

3 میلیون جوانی که نه شاغلند نه محصّل 
یکی دیگر از دلایل پایین بودن نرخ بیکاری جوانان کشور به ویژه در 10 سال اخیر، سهم قابل توجه جوانانی است که نه درحال تحصیلند، نه مشغول مهارت‌آموزی و نه شاغلند. طبق تعاریف مرکز آمار ایران (و البته تعاریف نهادهای بین‌المللی) این گروه از آنجایی دنبال کار نبوده، در گروه جمعیت فعال و طبعا جمعیت بیکار کشور قرار نمی‌گیرند. در زبان انگلیسی از این گروه با عنوان جمعیت NEET نام برده می‌شود. NEETها که به جوانان در سن 15 تا 24 سال بدون شغل، خارج از مدرسه و دانشگاه و خارج از مهارت‌آموزی گفته می‌شود، به‌عنوان مانعی برای دستیابی به اهداف اشتغال کامل در نظر گرفته می‌شوند. 

اصطلاح NEET برای اولین‌بار در انگلستان شکل گرفت و بعد از آن سازمان جهانی کار نیز به این گروه اشاره کرد. این گروه عموماً شامل جوانانی می‌شود که زودتر مدرسه را ترک می‌کنند، بیکارند، دلسرد می‌شوند و دارای اعتماد به نفس پایینند. همچنین شامل کسانی می‌شود که به دلیل تعهد به مراقبت از اعضای خانواده بیمار یا ناتوان بودن نیروی کار خارج از کارند و در‌واقع سهم بالایی از بیکاران را به خود تخصیص می‌دهند.

جمعیت NEETها این واقعیت را نشان می‌دهد جوانانی که شاغل و در حال تحصیل و آموزش نیستند از ساختاری ناهمگون تشکیل شده‌اند. به عبارت دیگر این افراد از اقشار مختلف اجتماعی‌اند و به دلایل مختلف در این گروه قرار دارند. در حال حاضر بازار کار در اقتصاد ایران نیز با این واقعیت روبه‌رو است و با توجه به اذعان آثار و تبعات آن بر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه، انجام اقدامات مؤثر و اعمال سیاست‌های لازم همواره مورد تأکید سیاستگذاران بوده است تا عدم تعادل‌های موجود بازار کار به کمترین حد خود کاهش یابد. 

براساس داده‌های مرکز آمار ایران، تعداد جمعیت NEETهای ایران از 3.9 میلیون نفر در سال 1393 به 2.8 میلیون نفر در سال 1402 رسیده است. همچنین نرخ NEETها در کشور از 31.6 درصد در سال 1393 به 25.6 درصد در سال 1402 رسیده است. این آمار نشان می‌دهد طی سال 1393 تا 1402 تعداد جمعیت NEETهای کشور حدود 27 درصد یا معادل 1 میلیون نفر کاهش یافته است. در ظاهر اتفاق مثبتی درخصوص جمعیت NEETها رخ داده اما بررسی تعداد جوانان در سن 15 تا 24 سال کشور نشان می‌دهد طی سال‌های 1393 تا 1402 جمعیت این گروه سنی در ایران کاهش 10 درصدی (1.3 میلیون نفر) داشته است. 

موضوع NEETها از این منظر برای کشورها مهم بوده که این گروه که در سن کار قرار داشته و می‌تواند با خلاقیت، توانمندی و جوانی خود در فرایند تولید قرار بگیرند، حالا خود به معضلی برای جامعه و مهم‌تر از آن، برای خانواده تبدیل شده‌اند. توجه داشته باشیم بالا بودن نرخ مذکور در کشور نشانگر عدم استفاده از حجم قابل توجهی از نیروی کار بالقوه کشور بوده و همچنین این گروه موجب افزایش نرخ سربار و بار تکفل در خانواده شده و تأمین معیشت را برای سرپرست خانوار دشوار می‌کنند. فارغ از آن، بُعد خطرناک نرخ بالای NEETها در کشورها معمولاً با نرخ بالایی از ارتکاب جرایم، وقوع خشونت، وندالیسم شهری و حتی بعضاً اعتراضات کور همراه است. 

دانشجو باش تا شاغل نشوی!
شاید این موضوع را شما هم شنیده باشید که ایران ازجمله کشورهای با سهم بالای دانشجویان تحصیلات تکمیلی است. این موضوع بارها از سوی مسئولان وزارت علوم و وزارت بهداشت نیز مطرح شده و البته به اعتقاد آنان، این نکته مثبت برای کشور است. البته شاید از جنبه تولید علم، اتفاق مثبتی برای کشور باشد، اما یک اثر منفی اجتماعی-اقتصادی نیز در پی داشته است. طولانی شدن دوره تحصیل در کشور منجر به کاهش نرخ بیکاری جوانان نیز شده است. به عبارتی، افزایش تمایل به تحصیلات تکمیلی اختیاری یا اجباری، منجر به کاهش جمعیت فعال کشور در سنین 15 تا 24 سال نیز شده است. بر این اساس، آمارها نشان می‌دهد در سال تحصیلی 1387-1386 که کشورمان 3.4 میلیون دانشجو داشته، حدود 23 درصد از آنان در مقطع کاردانی، 71 درصد در مقطع کارشناسی و تنها 6 درصد از آنان در مقطع ارشد و دکتری تحصیل می‌کردند که حالا در سال تحصیلی 1402-1401 از 3.2 میلیون دانشجوی کشور حدود 13 درصد از آنها در مقطع کاردانی، 64 درصد در مقطع کارشناسی و 24 درصد از آنان در مقطع ارشد و دکتری در حال تحصیلند.

درمجموع، ناامیدی از پیدا کردن شغل مناسب یا ترس از ورود به بازار کار برای مردان و زنان و به تأخیر انداختن دوره سربازی و خدمت اجباری برای پسران، در کنار تمایل به ادامه تحصیل برای به دست آوردن موقعیت‌های شغلی بهتر و کارآمدتر به همراه انتظارات شخصی و خانوادگی، ازجمله دلایل طولانی شدن دوره تحصیلات در ایران و ورود دیرهنگام جوانان به بازار کار می‌تواند باشد. این موضوع با بی‌ثباتی در اقتصاد کلان کشور نیز همراهی داشته و ترس جوانان را بیشتر کرده است. همچنین باید در اینجا به موضوع عدم تطابق مهارت و تحصیلات برای ورود به بازار کار نیز اشاره کنیم که خود در طولانی شدن دوره تحصیلات افراد در کشور موثر است. 

اثر منفی عدم تطبیق دستمزد و مهارت 
یکی از متغیر‌های مؤثر بر اشتغال جوانان حداقل دستمزد واقعی است. حداقل دستمزد واقعی اثر منفی بر جذب جوانان در بازار کار دارد. ردپای این موضوع را می‌توان در اظهارات مسئولان وزارت کار، انجمن‌های صنفی کارفرمایی و بسیاری از فعالان اقتصادی دید. سیدعلی لطفی‌زاده، دستیار سابق وزیر صمت در سال گذشته گفت: «امروز در همه واحد‌های بزرگ صنعتی با مشکل کمبود نیروی انسانی روبه‌روییم و این کمبود در نیروی متخصص و ماهر با وضوح بیشتری مشاهده می‌شود. اگر دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها و نیرو‌های ماهر تمایل به کار در صنایع داشته باشند، واحد‌های صنعتی از جذب آن‌ها استقبال می‌کنند. البته شمار دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها در رشته‌های مهندسی فراوان است اما موضوع مورد بحث این است که این دانش‌آموختگان تا چه اندازه می‌توانند در صنعت مؤثر باشند.» لطفی‌زاده تصریح کرد: «بنابراین اگر فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها بتوانند مهارت کافی داشته باشند و خواسته‌های واحد‌های صنعتی را اجابت کنند واحد‌های صنعتی از توانمندی آن‌ها استقبال می‌کنند و دستمزد خوبی هم به آن‌ها پرداخت می‌کنند، این موضوع درمورد نیروی کارگر ماهر نیز صادق است. واحد‌های صنعتی به‌طور مکرر درمورد کمبود نیروی انسانی به وزارتخانه گزارش می‌دهند.» 

محمود کریمی‌بیرانوند، معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار در دولت سیزدهم طی سال 1402 در گفت‌وگوی مفصل خود با «فرهیختگان» گفت: «کمبود نیروی کار در برخی استان‌های ما به بحران تبدیل شده است. در استان‌های سمنان، یزد، آذربایجان شرقی و نقاطی از بوشهر با بحران روبه‌روییم که نیروی کار نیست و کسی برای کار به آنجا نمی‌رود. بعضا دیده‌ شده کارفرمایی به‌رغم داشتن تحصیلات و انگیزه لازم مهارت‌های موردنیاز یک کارفرما را ندارد. شهرک‌های صنعتی، کارگاه‌ها و کارخانه‌ها نیروی کار می‌خواهند. ما باید این تطبیق را انجام دهیم و برای انجام این تطبیق باید انگیزه نیروی کار و همچنین مهارت‌ها افزایش یابد.» 

هادی ابوی، دبیر کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران کشور اخیراً در گفت‌وگویی با تسنیم با اشاره به اینکه در حال حاضر شغل هست، اما شاغل نیست، گفت: «متأسفانه به دلایلی مانند حقوق کم نیروی کار تمایلی به کار کردن ندارد. بار‌ها از سوی کارفرما درخواست نیرو داده‌اند اما نیروی کار قبول نمی‌کند.» وی می‌گوید بسیاری از کارفرمایان تمایل دارند که حقوقی بالاتر از حقوق وزارت کار را پرداخت کنند و نیروی کار جذب کنند. نیروی کار با تغییرات در بازار کار ترجیح می‌دهد به سمت مشاغل نوین مانند مشاغل مجازی و اینترنتی برود. نیروی کار تحصیل‌کرده ما در راستای فرهنگ کار متأسفانه حاضر به فعالیت در خط تولید کارخانه‌ها نیست، ترجیح می‌دهد با دانش خود در مشاغلی که درآمد بیشتر دارد مشغول کار شود. به همین دلیل شرایط عرضه و تقاضای نیروی کار نسبت به گذشته تغییر کرده است. 

همچنین آرمان خالقی، نایب‌رئیس دوم کمیسیون بهبود محیط کسب‌وکار و رفع موانع تولید اتاق تهران نیز پیش از این در کمیسیون یادشده ضمن عجیب توصیف کردن این وضعیت، آن را به یک پارادوکس شبیه دانسته و گفته بود: «در شرایطی که بیکاری شدید به نظر می‌رسد اما تمایلی به کار وجود ندارد، این خلاف انتظار عرفی است.» 

سمیه گل‌پور، رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران ایران نیز درباره ریشه مهاجرت کارگران از ایران به کشور‌های همسایه می‌گوید و توضیح می‌دهد که مسئله اصلی تناسب نداشتن دستمزد با تورم است: «مزد باید حداقل معاش کارگر را تأمین کند. از دهه 60 به بعد به دلیل مسائلی مثل جنگ و تحریم، سبد معیشت خانوار از دستمزد عقب است؛ چون نرخ تورم با دستمزد کارگر متناسب‌سازی نشد و هیچ‌وقت به هم نرسیدند.» به گفته وی، علل کمبود نیروی کار در صنایع با وجود نرخ بالای بیکاری را می‌توان در مواردی نظیر مشکلات فراگیر اقتصادی، بی‌انگیزگی مفرط نیروی کار کشور، عدم تمایل افراد دارای تحصیلات عالی به انجام کار کارگری، فقدان تطابق میان تحصیلات و مهارت‌ها با نیاز‌های بازار کار، عدم تطابق رشد حقوق با افزایش تورم، هزینه بالای مسکن برای کارگران غیربومی، تمایل روزافزون نیروی انسانی به سمت مشاغل غیرمولد، رشد کارآفرینی و شغل‌های خودکارآمد و مشاغل اینترنتی دانست. 

منبع: فرهیختگان

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار