به گزارش ایران اکونا به نقل از گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، زهرا طیبی در گزارشی نوشت: معاون سیاسی وزارت خارجه در آستانه شروع مذاکره با تروئیکای اروپا، به دعوت نروژ راهی اسلو شده است. بر مبنای آنچه در برخی رسانهها منتشر شده، سفر تختروانچی به نروژ مقدمهای برای مذاکره با اروپاییهاست. دنیای اقتصاد به نقل از منابع آگاه نوشت: «معاون سیاسی وزارت خارجه ایران به اسلو سفر کرده تا مذاکرات ایران و اروپا را از این پایتخت اروپایی آغاز کند.» اما برمبنای آنچه «فرهیختگان» کسب اطلاع کرده، به نظر میرسد سفر تختروانچی به اسلو، به دعوت نروژیها جهت «زمینهسازی برای مذاکره و گفتوگو با آمریکاییها» صورت گرفته است. هنوز اما ابهامات زیادی درخصوص فراهم شدن یا نشدن شرایط مذاکره با آمریکاییها وجود دارد. سؤالی که در این زمینه وجود دارد، این است که با توجه به سیاستورزی تکروانه ترامپ، کانالهای مذاکره تغییر خواهند کرد و مسیر پیگیری مذاکرات که پیش از این از کانال عمان یا قطر دنبال میشد، دنبال نخواهد شد؟ یا کانالهای موازی دیگری مثل نروژ جایگزین خواهد شد؟ با وجود آنکه در اخبار غیررسمی گمانهزنیهایی درخصوص پیامهای رد و بدلشده مطرح شده، اما همچنان اطلاعرسانی رسمی در این خصوص صورت نگرفته و اخبار مذاکرات در هالهای از ابهام جلو میرود. انتظار میرود بهجای آنکه اخبار از کانالهای غیررسمی و در حد گمانهزنی در رسانهها منتشر شوند، دستگاه وزارت خارجه شفافسازی دقیقی پیرامون مذاکرات و پیامهایی- که تا الان رد و بدل شدهاند- منتشر کند. غیرشفاف ماندن مسیر مذاکرات این امکان را به طرف مقابل میدهد که حتی فضای رسانهای داخلی ایران را نیز به نفع خود تحتتأثیر قرار دهد.
سم مهلک انفعال و بیایدگی، مذاکرات را تهدید میکند
فارغ از اینکه اساساً امکانی برای مذاکره با آمریکا فراهم خواهد شد یا خیر، همچنین با توجه به شروع مذاکرات ژنو میبایست چند نکته را در مورد انتشار اخبار مذاکرات و پوشش رسانهای آن مورد توجه قرار داد؛
1. خبر مذاکره با تروئیکای اروپایی ابتدا توسط خبرگزاری «کیودو» ژاپن منتشر شد، این خبرگزاری «به نقل از چند منبع دیپلماتیک ایرانی مدعی شده بود که ایران در مرحله نهایی آمادگی برای برگزاری مذاکرات هستهای با آلمان، فرانسه و انگلیس در 29 نوامبر در ژنو سوئیس قرار دارد.» پس از آن رسانههای ایرانی، خبر را منتشر کردند و سخنگوی وزارت خارجه نیز در ادامه خبر را تأیید کرد. سؤالی که در این خصوص وجود دارد، این است که چرا خبر مذاکره ایران با اروپا توسط یک رسانه ژاپنی منتشر شده و این خبر در اختیار رسانههای ایرانی قرار نگرفته و اطلاعرسانی دقیقی درخصوص این مذاکرات صورت نپذیرفته است.
2. همزمان با شروع مذاکرات ژنو در مهرماه 92 رسماً اعلام شد ایران یک بسته پیشنهادی برای مذاکره با 1+5 روی میز خواهد گذاشت که از جمله آنها «بهرسمیت شناختن حق غنیسازی در ایران» بود. رسانههای ایران تقریباً در جریان مسیر مذاکرات، اهدافی که ایران دنبال میکند و مواضع مذاکرهکنندگان قرار داشتند. اما حالا درحالیکه در آستانه شروع مذاکره با اروپاییها قرار داریم و گمانهزنیهایی هم درخصوص احتمال مذاکره با آمریکا مطرح میشود، هنوز درباره اهداف مذاکره و مسیری که ایران دنبال خواهد کرد، ابهام وجود دارد و اطلاعات دقیقی در اختیار رسانهها قرار نگرفته و هنوز ابعاد موضوع روشن نیست.
3. فارغ از این موارد، سؤالات اساسی چنینند که ایده ایران برای مذاکره با اروپا و مذاکره احتمالی با آمریکا چیست؟ هدفگذاری مشخصی در این خصوص صورت گرفته یا صرفاً این گفتوگوها قرار است در چهارچوب مذاکره برای مذاکره برگزار شود؟ مبنا بر این است، در شرایطی که طرف آمریکاییها از برجام خارج شده، به تعهدات خود پایبند نبوده و بهخاطر زیانی که وارد کرده خسارتی پرداخت نکرده، صرفاً مذاکرهای از روی انفعال بدون ایده مشخص صورت گیرد یا برنامه مشخصی برای مذاکره صورت گرفته است؟ سود و زیان ایران در روند مذاکره در نظر گرفته شده و نتیجهای که ایران از این مذاکرات دنبال میکند، از پیش مشخص است؟ بدون در نظر گرفتن این موارد و البته نداشتن ایده مشخص، اشتباهی که در دولتهای یازدهم و دوازدهم رخ داد، مجدد تکرار میشود؟ اقتصاد داخلی به نتایج مذاکرات و سیاست خارجی وابسته میشود و نهایتاً نیز نتیجهای حاصل نخواهد شد؟ امری که انتظار میرود در ابتدای مسیر مذاکرات، تصمیمگیری دقیقی درخصوص این مسیر صورت گیرد و اطلاعات دقیق هم در اختیار رسانهها قرار گیرد. برای بررسی سناریوهای محتمل مذاکره با اروپاییها و آمریکاییها و مسیری که ایران میبایست دنبال کند، با عبدالرضا فرجیراد، سفیر سابق ایران در نروژ، حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل بینالملل و نصرتالله تاجیک کارشناس روابط بینالملل گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
فرجیراد: نروژ واسطهای برای گفتوگوی مستقیم با آمریکاست
معاون سیاسی وزارت خارجه به اسلو دعوت شده تا درخصوص آمادگی ایران برای گفتوگو با آمریکا مذاکراتی صورت گیرد، این موضوعی است که عبدالرضا فرجیراد، سفیر سابق ایران در نروژ به آن اشاره کرد و گفت: «آقای تختروانچی بهعنوان معاون سیاسی وزارت خارجه به اسلو دعوت شدند که آنجا با مقامات گفتوگو داشته باشند. دولت نروژ همیشه نقش میانجیگری را میان ما و اروپاییها داشته، مثل نقشی که عمانیها میان ما و آمریکا داشتند. در سطح جهانی هم بهشکل گستردهتر، در پیمان اسلو، بین فلسطین، آمریکا و اسرائیل و همچنین حلوفصل مسائلی در آفریقا و سریلانکا، این نقش را برعهده داشتند. آنها علاقهمندند به این نقش ادامه دهند. بهنظر میرسد آقای تختروانچی به اسلو دعوت شده تا ببینند ایران آمادگی گفتوگو با آمریکا را دارد. نروژ واسطهای برای گفتوگوی مستقیم است، چون پیش از این نروژیها هم این کار را انجام دادند و گفتوگوهایی انجام شده، تصور این است که الان مذاکره بین ایران و آمریکا فراهم نمیشود، اما این میتواند زمینهای باشد که مذاکرات بعدی بین ایران و آمریکا برگزار شود. باید صبر کرد تا بازگشت آقای تختروانچی، مشخص شود که نتیجه گفتوگوها چه میشود. احتمال میرود درحین مذاکرات این موضوع مورد بحث قرار گیرد که آیا ایران و آمریکا حاضر به مذاکره مستقیم خواهند بود؟»
به نظر میرسد ترامپ بهدنبال پیگیری مسیر مذاکره احتمالی با ایران است
به نظر میرسد ترامپ علاقهای ندارد مذاکرات را از کانال عمان یا قطر دنبال کند، این موضوعی است که فرجیراد به آن اشاره و در ادامه تأکید کرد محتوای مذاکراتی که در اسلو شروع شده با مذاکرات روز جمعه ژنو تفاوت دارد: «مذاکرات با اروپا مجزای از این مذاکرات است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم اعلام کرده مذاکرات روز جمعه در ژنو ارتباطی با آمریکا ندارد و ما در آن مذاکرات مشارکت نخواهیم کرد. در حال حاضر اساساً لازم نیست مذاکرات مشترکی با اروپا و آمریکا صورت گیرد. میبایست مذاکراتی با آمریکا و همچنین مذاکراتی با اروپا داشته باشیم و اگر بخواهیم مذاکرات پیشرفتی داشته باشد، میشود اینها را ادغام کرد. یک دلیل جدا شدن مسیر مذاکرات این است که ترامپ بهدنبال کار انفرادی است و میخواهد مذاکرات و نتیجه آن را به پای خود بنویسد. به مذاکرات دستهبندیشده، سازمانهای جمعی خیلی اعتقادی ندارد، لذا به نظر میرسد ترامپ بهدنبال مذاکره مستقیم با ایران است و علاقهای ندارد مذاکراتی برای مثال از کانال عمان یا قطر یا سوئیس دنبال میشد را پیگیری کند و بهدنبال ادامه مسیر از این کانال است، شاید نروژیها را انتخاب کرده تا ایران و آمریکا را به یکدیگر وصل کنند.»
نروژیها میخواهند مزه دهان ایران را بدانند
فرجیراد در ادامه به این موضوع اشاره کرد که بعید است در حال حاضر نمایندهای از آمریکا در نروژ باشد و گفت: «بعید میدانم اکنون نمایندهای در آمریکا باشد. نروژ الان بهدنبال آن است که مزه دهان ایرانیها را بفهمد و بداند طرف ایرانی آمادگی دارد یا خیر؟ بعد از آن حتماً نروژیها دنبال این کار خواهند رفت. قبلاً این تجربه را با نروژ داشتیم، تجربه موفقی هم بود.»
این احتمال نیز وجود دارد که شروع مذاکرات با آمریکا تنها درخصوص مسائل هستهای نباشد. سفیر سابق ایران در نروژ در این مورد گفت: «ترامپ در کارزار انتخاباتی مطرح کرد به مسائل داخلی ایران کاری ندارم و گفت تنها میخواهم ایرانیها سلاح هستهای نداشته باشند. درکنار این، حتماً مسائل دیگری مطرح میشود، مثل امنیت نیروهای آمریکایی. این امر برای ترامپ مهم است. حضور نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و ناوهایشان در خلیجفارس میتواند در منطقه ناامنی بههمراه بیاورد، حتماً این مسائل مورد گفتوگو قرار خواهند گرفت. درخصوص مسائل خاورمیانه، فلسطین و لبنان هم ممکن است گفتوگوهایی مطرح شود اما اگر آتشبس برقرار شود (کمااینکه به نتانیاهو دستور داده تا روزی که من به کاخ سفید میآیم، آتشبس در غزه و لبنان برقرار شود.) این قابلبحث نخواهد بود. آن مسئله را ترامپ با اسرائیل حلوفصل میکند و بعید میدانم اگر ترامپ بیاید، اسرائیلیها بهدنبال شروع حملهای باشند؛ چراکه او دوست دارد آتشبس برقرار باشد و در آن مناظرات انتخاباتی به هواداران تأکید کرده که من صلح میآورم. لذا بهنظر میرسد، مسئله هستهای و رفع تحریمها برای او مهم است. احتمال میرود مسائلی مثل امنیت نیروهای آمریکایی و حتی موضوعاتی درخصوص افغانستان هم مطرح شوند.»
احیای قالب 1+5 ممکن نیست
در شرایط فعلی احتمال احیای قالب مذاکرات 1+5 وجود ندارد. موضوعی که فرجیراد به آن اشاره کرد و درخصوص مسیری که احتمالاً در مذاکرات دنبال خواهد کرد نیز گفت: «الان قالب 1+5 عملی نیست. اروپا و روسیه دشمنند. درست است که اگر ترامپ بیاید، روابط روسیه و آمریکا بهتر میشود اما برای اینها سخت است که پای میز مذاکره بنشینند. اگر بهدنبال احیای برجام بودیم باید در قالب 1+5 مذاکرات صورت میگرفت اما بعید میدانم آمریکا و اروپاییها در این قالب، مذاکرات را دنبال کنند. اگر قرار بر شکلگیری توافق جدیدی داشته باشند باید بدانند تحریمهای ایران در حال حاضر عمدتاً تحریمهای آمریکاست. تحریمهای سازمان ملل و قطعنامه 2231 به پایان میرسد، لذا در درجه اول باید با آمریکا به توافق برسیم. ما اکنون قطعنامه 2231 را داریم. توافقاتی هم صورت گرفت و ایران به تعهداتش پایبند بود اما آمریکا از برجام خارج شد و اروپا آن را اجرا نکرد. این باعث شد ایران هم غنیسازی را افزایش دهد. به نظر من دیگر نیازی نیست برجام به همان صورت احیا شود. ضمن اینکه آمریکاییها- بهویژه ترامپ- تمایلی ندارند در یک قالب جمعی، مانند 1+5 فعالیت کنند. لذا به نظر من مذاکره مستقیم با آمریکا ممکن است ما را زودتر به نتیجه برساند و تحریمها برداشته شود.»
حمیدرضا غلامزاده: گفتوگوهای غیررسمی آغاز شده اما از جزئیات آن اخبار رسمی منتشر نشده است
در بهترین حالت مذاکره با اروپاییها نشان میدهد که ایران به دنبال مذاکره است؛ در غیر این صورت نتیجهای ندارد. حمیدرضا غلامزاده به این موضوع اشاره کرد و گفت: «اروپاییها در حال حاضر در یکی از ضعیفترین دورههای خود به سر میبرند. نه وضعیت اقتصادی مناسبی دارند و نه تأثیرگذاری موفقی در صحنه جهانی داشتند. در موضوع اوکراین، بازیچه آمریکا شده و هزینههای سنگینی پرداخت کردهاند. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد اروپاییها در این دوره از ضعف قرار دارند، از جمله عدم تأثیرگذاری در موضوع غزه که یکی از بزرگترین پروندههای بشریت در سالهای اخیر است. با این حال، دولت ما روی این سه کشور اروپایی حساب باز کرده؛ کشورهایی که نهایتاً تأثیرگذاری آنها در حوزه سیاسی و سازمانهای بینالمللی مانند آژانس یا سازمان ملل خلاصه میشود. اما تأثیرگذاری این نهادها را در موضوع غزه دیدیم؛ چقدر واقعاً مؤثر بودند؟ کاملاً منفعل و بلااستفاده، مگر اینکه کشوری یا نهادی ضعیف عمل کرده و خود را در معرض آنها قرار دهد. نهایت قدرت سیاسی سه کشور اروپایی که از بقایای قدرتهای گذشتهشان است، که دیگر وجود ندارد در نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل تعریف میشود. این نهادها هم قراردادی هستند، نه قطعی و غیرقابل تغییر. در چنین شرایطی، ما روی قدرت نداشته این کشورها حساب کردیم و با آنها مذاکره میکنیم. حتی اگر مذاکره کنیم و به توافق برسیم، سوال این است که حجم تبادل اقتصادی ما با این کشورها چقدر است که بخواهیم اقتصادمان را از طریق مذاکره ارتقا دهیم؟ ضمن اینکه اساساً این کشورها چقدر در تصمیمگیریها اثرگذار هستند؟ در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، وقتی از برجام خارج شد، اروپاییها وعدههایی دادند و سازوکاری برای احیای برجام طراحی کردند، اما در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد. آنها کاملاً تبعیت کرده و در همه موضوعات همراهی داشتند. لذا مذاکره با اروپاییها تأثیر جدی نخواهد داشت. در خوشبینانهترین حالت، این مذاکرات میتواند صرفاً نشان دهد که ایران مایل به گفتوگو است و گارد بستهای نسبت به همکاری ندارد.»
زمانبندی مذاکره با اروپاییها محل اشکال است
غلامزاده معتقد است که دستگاه وزارت خارجه زمانبندی درستی در خصوص مذاکرات نداشته و گفت: «مسئله مهمتر، زمانبندی مذاکرات است. هرچند این برنامهریزیها در نیویورک انجام شده اما دستگاه دیپلماسیای که نتواند شرایط روز را ببیند، قطعاً در مذاکرات شکست خواهد خورد. ما با سه کشوری مذاکره میکنیم که به بهانه واهی هواپیمایی ما را تحریم کرده و در آژانس هستهای علیه ما قطعنامه صادر کردهاند. بلافاصله بعد از این اقدامات، مذاکرات را برگزار کردهایم. این معنایی جز تسلیم و نیاز به مذاکره در چشم طرف مقابل نخواهد داشت. از این رو، اساس این مذاکرات سه هیچ عقب است و میتوان گفت که از ابتدا شکست خورده است.»
تصور امکان مذاکره با ترامپ، یک دام سیاسی است
غلامزاده در خصوص احتمال مذاکره با آمریکا گفت: «ما چشمانداز مثبتی برای مذاکره با ترامپ نداریم. آنچه بهعنوان امید واهی مطرح میشود این است که ترامپ دوره دوم با ترامپ دوره اول تفاوت دارد. این مسئله بدیهی است و در عالم سیاست طبیعی است، اما کابینهای که ترامپ تاکنون معرفی کرده، نشان میدهد میزان ایرانستیزی، بسیار بیشتر از دوره اول است. متأسفانه برخی از مسئولان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی ما خوشبینانه تصور میکنند که فضای مذاکره و توافق با ترامپ وجود دارد. این تصورات یک دام سیاسی است که دیگران در عرصه جهانی برای ایران پهن کردهاند تا موضوع ایران به مسئلهای اصلی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود. ترامپ سیاست خارجی خود را بر اساس محدود کردن و مقابله با ایران تعریف میکند. لذا این رویکرد از اساس اشتباه است. اگر قرار است در موضوع آمریکا اقدامی سازنده انجام دهیم، باید موضوع ایران را از اولویتهای سیاست خارجی آمریکا خارج کنیم. مطرح کردن موضوع مذاکره با آمریکا، بهنوعی آوردن این مسئله در دستور کار سیاست خارجی آنهاست و این قطعاً به ضرر ما خواهد بود. ترکیب فعلی کابینه و کنگرهای که شاهدش هستیم، تأثیرگذاری لازم را ندارد و به ضرر ما تمام میشود. این ترکیب باعث میشود بازیگران دیگر از صحنه خارج شوند و ایران به وجهالمصالحهای برای بازیگران دیگر تبدیل شود. این مسئله در چهارچوب ترفند مذاکره مستقیم بهوضوح قابل مشاهده است.»
نیازی به مذاکره با اروپا درمورد غزه وجود ندارد
غلامزاده به موضع مذاکرات با اروپاییها هم اشاره کرد و گفت: «بر اساس اخبار و روایتهایی که وجود دارد، موضوع مذاکرات فقط به مسئله هستهای محدود نمیشود و ظاهراً موضوعات منطقهای نیز در دستور کار قرار دارد. گرچه مقامات وزارت خارجه تأکید کردهاند این مسائل صرفاً از باب پافشاری بر مواضع ایران در موضوع منطقه مطرح شده است، اما به هر حال جای نگرانی وجود دارد. همین که موضوعات منطقهای بهعنوان موضوعاتی قابل مذاکره و طرح در صورتجلسات وارد شوند، خود یک مسئله تردیدآور و خطرناک است و باید حتماً از آن پرهیز شود. در مورد موضوع غزه، هیچ نیازی به مذاکره خاصی با اروپاییها برای بستن پرونده آن وجود ندارد. مسئله غزه تنها از طریق آتشبس و محاکمه رژیمصهیونیستی قابل پیگیری است. بنابراین اگر قرار است اقدامی در این خصوص انجام شود، باید در این مسیر باشد. آتشبس در غزه نیز اساساً ربطی به اروپاییها ندارد و طرح چنین موضوعی در مذاکرات با این طرفها بیفایده است.»
گفتوگوهای غیررسمی با آمریکا از کانالهای موازی دنبال میشود
گفتوگوهای غیررسمی با آمریکا از مسیرهای غیررسمی شروع شده؛ موضوعی که غلامزاده به آن اشاره کرد و گفت: «به نظر میرسد مسیر مذاکرات تنها محدود به عمان و قطر نیست و ظاهراً مسیرهای جایگزین نیز وجود دارد. شایعاتی درباره دیدار ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل مطرح شد؛ هرچند تکذیب گردید. همچنین موضوع سفر آقای تخت روانچی به اسلو و سفر همزمان آقای عراقچی به لیسبون نیز مطرح است. گرچه موضوع سفر به لیسبون متفاوت به نظر میرسد، اما ظاهراً گفتوگوهایی غیررسمی بهصورت موازی در حال شکلگیری است. دقیقاً مشخص نیست دستور کار این گفتوگوها چیست. نگرانی بزرگ این است که ما از جزئیات آن مطلع نیستیم و به نظر نمیرسد نهادهای بالادستی سیاست خارجی کشور نیز اطلاع کاملی داشته باشند. این سؤال مطرح است که آیا شورای عالی امنیت ملی این دستور کار را تعیین کرده است؟ اگر چنین است، چرا سفر اسلو تاکنون پنهان مانده بود؟ چرا اخبار مربوط به مذاکرات پیش رو در ژنو از مسیرهای غیررسمی منتشر میشود؟ اینها ابهامات و نگرانیهایی است که درباره این مذاکرات وجود دارد. اکنون این سؤال مطرح است که نقش شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات اسلو و ژنو چیست؟ آیا رویکرد مذاکرات و موضوعات مرتبط با آن از سوی شورای عالی امنیت ملی هدایت میشود، یا این مذاکرات تحت تأثیر تصمیمات معاونان و مشاوران سیاست خارجی دولت، چه بهصورت رسمی مانند وزیر امور خارجه و چه بهصورت غیررسمی توسط افراد دیگر، قرار دارد؟»
تاجیک: اروپاییها در روابط آمریکا و ایران، واسطهگری نمیکنند
تاجیک معتقد است همینکه اروپاییها حاضرند با ایران پای میز مذاکره بنشینند، اهمیت دارد و گفت: «همین که مذاکرات برگزار شود، خودش فینفسه اهمیت دارد. ما با اروپاییها به نقطهای رسیدهایم که دیپلماتهای ما و آنها حاضر نبودند دور یک میز بنشینند و مذاکره کنند. این در حالی است که پس از ماجرای شهریور 1401، اروپا حتی حاضر نبود دیپلماتهای ما را در کشورهای خود بپذیرد یا با آنها ملاقات کند. برخی از این مواضع ناشی از جوسازی و اشتباه محاسباتی آنها درباره مسائل داخلی ایران بود. حالا از آن مقطع به شرایط فعلی رسیدهایم که دیپلماتهای ما و اروپا میخواهند با هم گفتوگو کنند. این خودش یک پیشرفت محسوب میشود. حالا اینکه از این مذاکرات چه نتیجهای حاصل میشود، بحث دیگری است که میتوان درباره آن تحلیل کرد. ما نمیتوانیم پیشگویی کنیم، بلکه باید شواهد و قرائن را کنار هم قرار دهیم و یک تحلیل علمی ارائه کنیم.»
اروپا بین ایران و آمریکا واسطهگری نخواهد کرد
ارتباط مذاکرات آمریکا به اروپا، رویکرد درستی نیست؛ موضوعی که تاجیک به آن اشاره کرد، و در خصوص مذاکرات غیررسمی با آمریکاییها، گفت: «اینکه مذاکرات آینده با اروپا را با مسائل آمریکا پیوند دهیم، رویکرد درستی نیست. مشکلات ما با آمریکا به کلی متفاوت است. نقطه افتراق ما با اروپا بر سر اوکراین است. در آینده، وقتی ترامپ بیاید، نقطه افتراق آمریکا و اروپا هم بر سر اوکراین خواهد بود. بنابراین، نباید امید داشته باشیم که اروپاییها نقش واسطه یا میانجی میان ما و آمریکا را ایفا کنند. البته ممکن است در برخی موارد، مثل برجام، نقش مثبتی ایفا کنند، اما در موارد دیگر ممکن است اروپا به رابطه ما و آمریکا، حساسیت داشته باشند. به خصوص اگر ترامپ بیاید و مسئله اوکراین مطرح باشد. انتظار واسطهگری اروپا بین ایران و آمریکا تصور درستی نیست. ما از جایی شروع کردیم که اروپا باید آن اشتباه محاسباتی که در ماجرای 1401 مرتکب شد را اصلاح کند و بعد قائل به همکاری شود. همان همکاریای که در دوران برجام با اروپا داشتیم و توانستیم با کمک اروپا، سازه برجام را حفظ کنیم.»
برجام با اصلاحاتی قابل احیاست
تاجیک معتقد است که با وجود اتفاقی که افتاده اما همچنان باید برجام را حفظ کرد. او گفت: «باید سازه برجام را حفظ کنیم. اینکه نیاز به روزآمدی دارد، موضوع دیگری است. هر قانونی که توسط بشر نوشته میشود، برای زمان خاصی طراحی شده است و با گذر زمان نیاز به بهروزرسانی پیدا میکند. چه برسد به سازه برجام که تاکنون چندین شوک به آن تحمیل شده است؛ مانند خروج ترامپ، گذشت زمان، تحولات خاورمیانه، و جنگ اوکراین و روسیه. همه اینها روی معادلات منطقهای و بینالمللی اثر گذاشتهاند. باید تلاش کنیم سازه برجام با اصلاحاتی سرپا شود. حالا آن فرمول چیست؟ این موضوعی است که در مذاکرات باید به دست بیاید. با توجه به خروج ترامپ از برجام، ما پنج مرحله کاهش تعهدات داشتیم و سطح غنیسازیمان را افزایش دادیم. این دیگر به گذشته بازنمیگردد. ما باید فرمولی پیدا کنیم که آنچه اکنون روی زمین وجود دارد، با پی و ستونهای برجام به طراحی جدیدی برسد. ممکن است زمانی این طراحی جدید بهقدری سنگین باشد که این پی و ستون نتواند آن را تحمل کند؛ در آن صورت، باید دربارهاش کار کنیم. اما تحلیل من این است که تغییرات آنقدر عمیق نبودهاند که نیازی به تخریب کامل و ساخت یک سازه جدید باشد.»
دست اروپا، بدون آمریکا باز نیست
تاجیک در خصوص احتمال مذاکره مستقیم با آمریکاییها گفت: «در مورد مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا، این موضوع بسیار مطلوب است، اما اینکه آیا عملی میشود یا نه، مسئله دیگری است. آیا میتوان با ترامپ کار کرد؟ آیا اراده این کار وجود دارد؟ آیا ظرفیت منطقهای و بینالمللی لازم است؟ عموماً اروپاییها نسبت به اینکه ما مستقیماً با آمریکاییها کنار بیاییم، حساسیت داشتهاند و این مسئله از قبل هم وجود داشته است. در مذاکرات برجام نیز هر زمان احساس میشد که ایران و آمریکا در حال نزدیک شدن هستند، اروپاییها حساسیت نشان میدادند. این بستگی به استراتژی و طراحی ما دارد. ما نباید خود را اسیر خواستههای اروپا کنیم و باید رو به جلو حرکت کنیم. به هر حال، ما مشکلاتی با آمریکا داریم و باید این تنشها را مدیریت کنیم. از طرفی، اروپا هم در جریان برجام نشان داد که بدون آمریکا دستش خیلی باز نیست و کمک چندانی نمیتواند ارائه دهد. بهعنوان مثال، در بحث اینستکس و مسائل مالی، اروپا اسیر دست آمریکاییها بود. بنابراین، نباید انتظار داشته باشیم که اروپا از مواضع ما حمایت کند. اگر بتوانیم قدرت بازی بزرگ را در سیاست خارجی خود داشته باشیم -که متأسفانه در ماجرای ایروانی و ماسک نشان دادیم این توانایی را نداریم؛ حتی اگر در حد نیمه هم باشد، باز خوب است. هرچقدر بتوانیم تنشها را در سیاست خارجیمان کاهش دهیم، کشوری موفقتر از نظر داخلی، اقتصاد، توسعه، رفاه مردم و انسجام حداکثری خواهیم داشت.»
منبع: روزنامه فرهیختگان