به گزارش ایران اکونا به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مناقشات بر سر تولید کاغذ تحریر در ایران در طول یک دهه و نیم گذشته همواره وجود داشته است، در اصل نوعی مواجهه عامه پسند با تولید این کاغذ در ایران وجود دارد و آن به تاسیس مهمترین کارخانه تولیدی کاغذ تحریر در کشور یعنی صنایع چوب و کاغذ مازندران در نیمه دوم دهه 80 باز میگردد، کارخانهای که در مجاورت جنگلهای هیرکانی و بر اساس تولید کاغذ از چوب پایهگذاری شد و بزرگترین کارخانه چوب و کاغذ خاورمیانه لقب گرفت، کارخانهای که با 600 میلیون دلار آمریکا شامل سرمایهگذاری ریالی و ارزی و هزینههای فاینانس، نتوانست به اهدافی که برای آن پیش بینی شده بود دست پیدا کند.
در این مسیر علتهای مختلفی دخیل بودند، از تغییر سیاستهای کشور در حوزه جنگلداری و اجرای زودهنگام طرح تنفس جنگل و عدم اجرای طرح جایگزین گرفته تا تغییر مدیریتهای پیدرپی کارخانه، سیاستهای غلط دولت در نیمه دوم دهه 90 و البته مواجهه عامهپسند با استفاده از کاغذ تحریر داخلی.
بیمهری مصرفکنندگان به کاغذ تحریر داخلی در اوایل دهه 90 مهمترین دغدغه و چالش تولیدکنندگان کاغذ به ویژه در مازندران بود، موضوعی که موجب شد تا ناشران به عنوان مهمترین مصرفکنندگان داخلی کاغذ داخلی رفته رفته در کنار توجه دولت به واردات کاغذ، وضعیتی را رقم زنند که کاغذ از بندی 35 هزار تومان به بندی یک میلیون و 300 هزار تومان به صورت تدریجی افزایش پیدا کند، آن هم در حالی که تولید داخلی کاغذ خاموش شد و مهمترین کارخانه داخلی تحریر در دورهای به واردات کاغذ روی آورد.
مخالفتها با تولید کاغذ داخلی بسیار است، از مواجهه عامه پسند با قطع درختان گرفته تا تاکید بر کمبود آب در کشور و... هر چند همه این بحثها از نقطه نظر کارشناسی قابل بررسی هستند، اما نباید منجر به وابستگی صد در صد ما به کاغذ وارداتی شود؛ آن هم در شرایطی که کارشناسان معتقدند با تغییر زیرساختها میتوان تا مرز خودکفایی و بینیازی از کاغذ تحریر پیش رفت.
هر چند حمایتهای دولت سیزدهم از تولید کاغذ در سه سال گذشته با شعارزدگیها و غلوهای مدیران و مسئولان همراه بود، اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که چرخهای تولید پس از چند سال خاموشی در سایه همین حمایتها به حرکت درآمد و حداقل در بخش کتابهای درسی دو سالی است که با ورود کاغذ مازندران به میدان تولید، بینیاز از واردات کاغذ و خروج سرمایه میلیارد دلاری از کشور در بخش آموزش و پرورش شدیم.
مسالهای که به آسانی نباید از آن چشم پوشید، تولید کاغذ در کشور است، امروز این مساله همچنان دچار هجمههایی است، از شایعاتی که این روزها گریبان کارخانه مازندران را گرفته و بر استفاده آنها از جنگل اشاره میکند، آنهم در شرایطی که درهای جنگل چند سالی است بسته است، تا بیمهریهایی که همچنان در بخش نشر کشور به کاغذ داخلی وجود دارد.
از نیمه دوم سال 1402 و با مستقر شدن دولت سیزدهم، توزیع کاغذ ایرانی به صورت محدود بین ناشران آغاز شد و تا نیمه نخست سال 1403 ادامه داشت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیراً در سامانه شفافسازی فهرست توزیع کاغذ ایرانی بین ناشران را منتشر کرده است.
بر اساس این فهرست ناشران عمومی و پرکار بازار کمتر به استفاده از کاغذ ایرانی تمایل نشان دادند، با وجود اینکه برخی ناشران در همان ماههای نخست توزیع کاغذ ایرانی به چاپ برخی کتابهای خود با کاغذ ایرانی پرداخته و از کیفیت نسبی این نوع کاغذ ابراز رضایت کردند، اما استفاده از کاغذ ایرانی در بین ناشران حوزه عمومی چندان گسترش نیافت.
در مقابل ناشران آموزشی بیشترین استفاده را از کاغذ ایرانی داشتهاند، بر اساس آمارها در نیمه دوم سال 1401 یعنی از شهریور تا اسفند 1401 انتشارات سمت با 7 هزار و 310 بند بیشترین مصرفکننده و پس از آن انتشارات مهرسا با 3 هزار و 105 بند، کانون پرورش فکری با 2500 و کانون زبان ایران با 2500 بند در ردههای بعدی قرار دارند.
نکته جالب توجه اینکه برخی ناشران کتابساز که نام آنها امروز بر هیچ کس در حوزه نشر پوشیده نیست و فعالیت مشخص در حوزه کتابسازی دارند، نیز در فهرست تخصیص کاغذ ایرانی دیده میشود.
تولیدکنندگان، غایبان بزرگ نشست وزارت ارشاد با موضوع کاغذدر سال 1402 کانون زبان ایران و کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بزرگترین مصرفکننده کاغذ ایرانی بودهاند.
کانون زبان ایران با 22 هزار و411 بند بیشترین مصرف و کانون پرورش فکری با 14 هزار و 547 بند بیشترین مصرف کاغذ ایرانی را داشتهاند، پس از آن ناشرانی چون سمت با 9 هزار بند، مهرسا ناشری در حوزه کودک و نوجوان با 7 هزار و 25 بند قرار دارند.
در سال 1403 انتشارات سمت با 3 هزار و 776 بند، انتشارات مهر و ماه در حوزه آموزشی با 2 هزار و 543 بند رتبه های نخست مصرف را دارند، در سال 1402 نیز تعدادی از ناشران کتابساز از کاغذ ایرانی استفاده کردهاند. این در حالی است که ناشران کتابساز طبق گفته مسئولان نباید از یارانه بهرهمند میشدند.
هر چند در میان ناشران حوزه عمومی برخی از ناشران همچون موسسه انتشارات شهید ابراهیم هادی، موسسه نشر شهید کاظمی، موسسه پیام عدالت، انتشارات قدیانی و... بین هزار و تا 3 هزار بند کاغذ ایرانی دریافت کردهاند، اما در قیاس با حجم مصرف این ناشران این رقم بسیار اندک بوده است.
اما چرا ناشران عمومی رغبت و تمایلی به استفاده از کاغذ ایرانی نشان ندادهاند؟
شاید در وهله اول اینگونه تصور شود که کیفیت مهمترین دلیل عدم تمایل جدی ناشران حوزه عمومی به استفاده از کاغذ ایرانی بوده باشد، اما شواهد نشان میدهد که کیفیت تنها معیار ناشران برای استفاده از کاغذ ایرانی نیست، چرا که ناشران بسیاری بر کیفیت کاغذ تاکید دارند، اما با وجود افزایش کیفیت کاغذ مازندران در سه سال گذشته که به اذعان مسئولان آموزش و پرورش نیز رسیده است، حجم استفاده ناشران ایرانی از کاغذ داخلی افزایش پیدا نکرده است.
پیشتر و در همان ماههای آغاز توزیع کاغذ ایرانی در حوزه نشر در نیمه دوم سال 1401، مدیرعامل کارخانه مازندران در گفتوگو با تسنیم به این نکته اشاره کرده و گفته بود: من به عنوان تولیدکننده کنترل کیفیت را تضمین میکنم، استانداردهای جهانی در تولید کاغذ رعایت میشود و ما تحت نظارت هستیم، میزان مرجوعی داخل کارخانه نسبت به سابق بیشتر شده است و این نشان میدهد که کنترل کیفیت با با حساسیت بیشتری انجام میشود.مسئولان وزارت آموزش و پرورش رسماً اعلام کردهاند که کاغذ داخل در این دوره بسیار با کیفیتتر از گذشته است و کیفیت کاغذ مازندران مشابه کاغذ خارجی است.
در 3 سال گذشته برخی از ناشران مصرفکننده کاغذ ایرانی نیز بر تغییر کیفیت کاغذ ایرانی نسبت به گذشته تاکید کردند و از رفع نواقصی چون خیسی کاغذ، موجدار بودن آن پرزدار بودن و.. سخن گفتند. که حاکی از افزایش کیفیت کاغذ ایرانی است، هر چند نمیتوان ادعا کرد که کاغذ ایرانی کیفیتی برابر با کاغذ خارجی دارد، اما در قیاس با کاغذ بالک که کاغذی محبوب در بین ناشران به شمار میرود، ویژگیهای مشابهی دارد.
به نظر میرسد مهمترین عاملی که موجب شده تا ناشران عمومی کمتر به استفاده از ماغذ داخلی تمایل نشان دهند و اتفاقا این کاغذ بیشتر از سوی موسسات آموزشی و دانشگاهی مورد استقبال قرار گرفته، قیمت تمام شده آن است که تفاوت چندانی با نمونه مشابه خارجی در بازار نداشته است.
عابس قدسی مدیر انتشارات سپیدهباوران در همان نخستین دوره توزیع کاغذ ایرانی ژفته بود: مقایسه قیمتها با کاغذ بالک خارجی موجود در بازار حاکی از اختلاف قیمت اندکی بود، ازآنجایی که از کیفیت کاغذ داخلی هنوز مطمئن نیستیم، تصمیم گرفتیم همان کاغذ بالک را مصرف کنیم.
محمد حقی مدیر انتشارات کتابستان نیز معتقد است که مخاطب از ناشر انتظار دارد که کتاب را با کاغذ باکیفیتی منتشر کند، ولو چند درصد هم گرانتر تمام شود. قیمتهای اعلامشده در سامانه ارشاد اختلاف چندانی با قیمت کاغذ بالک موجود در بازار ندارد. بنابراین مزیت قیمتی وجود ندارد.
نیکنژاد پیشتر در زمانی که هر کیلو کاغذ 75 گرمی مازندران 25 هزار تومان عرضه میشد، در این زمینه به تسنیم گفته بود: کاهش قیمت از این پایینتر میسر نخواهد بود، به واسطه افزایش قیمت مواد اولیه ما نمیتوانیم کاهش قیمت بیشتری داشته باشیم، دولت نیز در این میان نقشی ندارد؛ زیرا مواد اولیه در اختیار دولت نیست.
به نظر میرسد، توجه به افزایش کیفیت از سوی تولیدکننده و فراهمکردن زمینههای تولید با هزینه ارزانتر میتواند به رغبت بیشتر ناشران در استفاده از کاغذ داخلی منجر شود، سرمایهگذاری در این زمینه در آینده نزدیک میتواند مانع خروج ارز از کشور، صادرات کاغذ تحریر، افزایش اشتغال و... منجر شود. دولت چهاردهم در ابتدای مسیر باید توجه داشته باشد که اگر استقبال از کاغذ تولید داخل انجام نشود، در ادامه مسیر سرنوشت تولید داخل مانند سالهای نخست دهه 90 ادامه پیدا میکند. کاهش قیمت تمامشده میتواند به محبوبیت کاغذ داخلی میان مصرفکنندگان منجر شود.تأمین و تسریع در تأمین مواد اولیه مورد نیاز کارخانه مازندران میتواند منجر به کاهش قیمت تمامشده شود. هنوز اجازه برداشت چوبهای شکسته و افتاده در جنگلهای هیرکانی به کارخانه داده نشده است و محدودیتهای واردات چوب نیز همچنان پابرجاست. از سرنوشت کارخانه زاگرس که قرار بود با اختصاص برق وارد فاز تولید کاغذ تحریر شود و دولت نیز سرمایهگذازی قابل توجهی روی آن انجام داده بود، خبری نیست. کارخانه کاغذ پارس نیز برای ورود به حوزه تولید تحریر حمایت نشد.