پژمان با مهر مطرح کرد؛

بسیاری از حوزه‌های فرهنگی هنوز تبدیل به صنعت نشده‌اند

سید صادق پژمان می‌گوید بسیاری از حوزه های فرهنگی تبدیل به صنعت نشده‌اند و تحقق این امر نیازمند مقدماتی است که زیرساخت های آن را باید دولت فراهم کند.

خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگ و ادب – زینب رازدشت: شروع به فعالیت وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی بهانه‌ای برای گپ و گفت با یکی از فعالان فرهنگی و مدیران حوزه صنایع فرهنگی کشور بود. به همین‌دلیل با سید صادق پژمان کارشناس فرهنگی و اقتصادی درباره موضوعاتی چون سند صنایع فرهنگی به گفتگو نشستیم.

مشروح بخش اول این‌گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای پژمان با توجه به اینکه صنایع فرهنگی به ویژه صنایع خلاق یکی از صنایع مهم حوزه فرهنگ است و این روزها هم خبرهایی جدیدتری همچون تدوین سند صنایع فرهنگی به گوش می رسد، دولت می تواند در این حوزه با صاحبان صنایع فرهنگی تعامل برقرار کند؟

یکی از بخش های مهمی که در خصوص توسعه حوزه صنایع فرهنگی، صنایع رسانه ای و صنایع خلاق باید به آن توجه داشت، این است که چه‌قدر این مسأله را به رسمیت می شناسیم. روندهای فناوری جدید در حوزه فرهنگ تغییراتی ایجاد کرده و حکمرانی فرهنگی نیاز به تغییر دیدگاه و سیاست‌گذاری مجدد دارد.

ما نه تنها باید این حوزه باید به رسمیت بشناسیم و به صورت جدی برای آن برنامه ریزی بلندمدت داشته باشیم، بلکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به عنوان متولی، کنترل این حوزه را به عهده بگیرد و بقیه دستگاه ها و نهادها را هم با این رویکرد تحت انضباط بیاورد و تلاش کند این برنامه به شکلی پیش برود که زیست بوم حوزه صنایع خلاق در کشور شکل بگیرد. بسیاری از حوزه های فرهنگی تبدیل به صنعت نشده‌اند و تحقق این امر نیازمند مقدماتی است که زیرساخت های آن را باید دولت فراهم کند. پس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان پیشران در این حوزه می تواند نقش آفرینی کند.

روندهای جدید به سمتی می‌رود که باید به دلیل مباحث اقتصادی و فرهنگی با سرعت بیشتری به توسعه و پیشرفت آن فکر کنیم. هم‌اکنون در حوزه صنایع فرهنگی موانع جدی داریم.از آن طرف نیروی انسانی مناسب و باکیفیت کمی تربیت کرده‌ایم. قوانین مؤثر، منسجم و به روز در این حوزه کم داریم. زیرا هر کسی در هر حوزه ای سندی تولید کرده و هر کدام در نقطه‌ای از ساختار بروکراتیک کشور آن را پایش و دنبال می‌کنند که ضمانت لازم را ندارد. به نظرم تغییر این دیدگاه و این پارادایم غالب و تغییر نگاه ما در حکمرانی فرهنگی حتماً کمک خواهد کرد تا این حوزه تقویت شود.

باید بتوانیم با ذی‌نفعان این حوزه ارتباط برقرار کنیم تا مفاهمه برقرار شود و دولت با توجه و کمک ظرفیت‌های مردمی و بخش خصوصی این حوزه را توسعه دهد.

* چه موانعی در این مسیر وجود دارد؟

ما با چند مانع اصلی در حوزه توسعه صنایع خلاق مواجه هستیم که شاید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی بسیاری از آنها نباشد. اولین مورد بحث اعتبارات فرهنگی است. در بهترین وضعیت در کشور ۱ تا ۳ درصد بودجه عمومی کشور به حوزه فرهنگ، هنر و رسانه در مجموعه دستگاه های فرهنگی تعلق می گیرد. با این عدد نمی‌توانید همه مسائل حوزه فرهنگی و هنری و حتی رسانه‌ای کشور را حل کنید. تعداد دستگاه‌ها زیاد است، اعتبارات تقسیم می شود و به نظر می‌رسد با همه ماموریت هایی که در اسناد بالادستی محقق شده است و هر یک از آنها مصوب یکی از شوراهای عالی یا سندی است که شورایی در حوزه ماموریت خودش مصوب کرده است، تکثر نهادی که ما در حوزه فرهنگ و هنر داریم و حتی رسانه و در کنار آن مسائل و تکالیف بی شماری که در کشور به دلیل موضوعاتی که در شرایط جامعه پیش می رود، حادث می شود، ما با همه این مسائل با یک منابع محدود، تکثر نهادی، تورم مقرراتی و مداخلات زیاد دستگاه های اجرایی می خواهیم همه این‌ها را حل کنیم.

به نظرم اول از همه شناخت و تبیین این مسائل و نگاه یکسان یعنی بینش مشترک به مسائل و بعد هم یک تقسیم کار درست، نگاشت نهادی درست برای این حوزه و قرارگاه شدن اصل پایش برنامه ها و اقدامات حوزه های فرهنگی، هنری، رسانه ای توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می تواند ظرفیت های جدیدی را به وجود بیاورد تا قدرت حل مسأله به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدهد.

* به نهادهای مردمی اشاره کردید. بسیاری از صاحبان صنایع فرهنگی به صورت مردمی اداره می‌شوند. چه حمایتی باید از این گروه های مردمی و نهادهای مردمی اتفاق بیفتد تا شاهد توسعه صنایع خلاق و صنایع فرهنگی باشیم؟

قاعدتاً بدون حضور مردم و یک شبکه مردمی، دولت نمی‌تواند به تنهایی مسائل غامض فرهنگی کشور را حل کند و این امر نیازمند یک تفاهم و ارتباط نزدیک با صنوف، تشکل‌ها و نهادهای اجتماعی است تا بتوانند با یاری دولت وارد میدان شوند و در یک فرایند مشارکتی به حل مسائل کمک کنند. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم به حضور گروه‌های جهادی در عرصه‌های مختلف اشاره کرده‌اند.

یکی از آنها بخش‌های فرهنگی است که به دلیل تصدی گری بسیار دولت اجازه نداده‌ایم فرهنگ در حوزه مردمی شکل بگیرد. دولت با تخصیص اعتبارات به بخش‌هایی که مرتبط با دولت هستند، چندان فرصتی را فراهم نکرده تا بخش خصوصی و مردم در حوزه حل مسائل کشور بتوانند مشارکت کنند.

یکی از بخش هایی که روزنه ای برای حضور مردم به وجود می آورد، حوزه صنایع خلاق است. بسیاری از اعضای اکوسیستم صنایع خلاق جوانان هستند. جوانان می‌توانند پیشران این حوزه باشند. بسیاری از جوانان در این حوزه تولید محتوا و معنا می‌کنند. مسأله ما این است که حوزه فرهنگ را با نگاه کمی هم در قانون و هم در بحث بودجه ریزی خلاصه کرده‌ایم، یعنی اگر قانون برنامه هفتم توسعه را ملاحظه کنید متوجه می‌شوید که در حوزه صنایع خلاق نهایتاً به یک سری عدد و رقم اشاره کرده است، در صورتی که ما با عظمت یک انقلاب فرهنگی و ظرفیت های فرهنگی درعموم مردم مواجه هستیم که باید نگاه مان به آرمان‌ها باشد، در صورتی که هم‌اکنون نگاه‌مام به تولیدات کمی است.

اول باید بودجه حوزه فرهنگ را کاملاً شفاف کنیم. چون شفافیت یک عنصر حیاتی است. اگر بخواهیم ظرفیت حضور مردم را فراهم کنیم، باید به فراهم کردن زیرساخت‌های آن بپردازیم.

بخش مولد آن نیروی انسانی است. وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در پرورش نیروی انسانی متخصص در حوزه صنایع خلاق کم کاری کرده‌اند. چرا نوجوانان و دانش آموزان نباید با این حوزه‌های جدید آشنا باشد؟ و هنوز دروس باید به صورت کلاسیک آموزش داده شود؟ امروز در حوزه تولید پویانمایی، طراحی لباس یا حتی بازی های دیجیتال دارای مزیت هستیم. تعدادی از تولیدات با همین بضاعت محدود ومضایق موجود به ناشران خارجی فروخته شده‌اند و در دنیا به نمایش درآمده است.

بسیاری از بازی‌سازهای کشور به صادرات بازی‌های‌شان پرداخته‌اند و دارای مخاطب خارجیی هستند اما چند درصد از اینها به صورت سازمان یافته در نظام آموزشی کشور آموزش دیده اند؟ بیشتر این مهارت ها در یک فضایی غیر از آموزش رسمی کشور اتفاق افتاده است.

ما نیروی انسانی متخصص به عنوان یک ظرفیت مهم و سرمایه مهم کم داریم. ما باید برای این حوزه‌ها زنجیره ارزش فراهم کنیم و بتوانیم برای‌شان بازار داخلی و خارجی ایجاد کنیم. نقش دولت در ایجاد این صنعت و کمک کردن به این زیرساخت و رفع موانع جدی است.

هم‌اکنون ما با موانع زیادی مواجه هستیم. بسیاری از افراد به دلیل جوان بودن حوزه صنایع خلاق چندان با بروکراسی دولتی آشنا نیستند و با وضع قوانین بسیار، افراد را سردرگم کردیم درحالی که ما باید تسهیلاتی در جهت تأمین منابع مالی ارزان، تامین فضای فیزیکی کار کردن و حمایت های قانونی از حقوق مالکیت معنوی ارائه کنیم. باید کمک کنیم تا مسائلی همچون بیمه و مالیات به عنوان یک مشوق در این حوزه ها بتواند نقش آفرینی کند. امروز بیمه و مالیات به عنوان یک مانع نقش‌آفرینی می‌کند. باید به افراد کمک کنیم تا بتوانند از ظرفیت حوزه صنایع خلاق تولید ثروت کنند. ظرفیت‌های بسیاری در بازار داخل و بین‌المللی داریم تا بتوانیم به زنجیره جهانی متصل شویم. صنایع خلاق می تواند باری از روی دوش اقتصاد مملکت بردارد. حتی درتوسعه صنایع خلاق می‌توان به حل معضل بیکاری در کشور کمک کرد.سهم صنایع خلاق در GDP کشورهای در حال توسعه ۳.۱ درصد و در کشور ما زیر یک در صد است.

نگاه اقتصاد مقاومتی یک نگاه درون زا و همگرا است. افرادی در کشور هستند که می‌توانند به تولید بپردازند. یعنی یک ایده را به تولید برسانند و سپس آن را توزیع کنند و در نهایت به فروش برسانند تا بتوانند در این چرخه به تولید ثروت بپردازند. باید این بستر فراهم شود.

* گاهی با محدودیت‌هایی در این حوزه روبرو هستیم.

بله. ما در کشور محدودیت‌هایی داریم. فرهنگ در مبانی انقلاب اسلامی ذیل اقتصاد و سیاست تعریف نشده و خودش یک رکن بوده است. در همین راستا فرهنگ جامعه امری بسیار مهم و حیاتی قلمداد می‌شود. هویت، سبک زندگی و تربیت فرزندان در این ردیف قرار می‌گیرد. به همین منظور در خدمات و محصولات فرهنگی فقط بازار نمی تواند تعیین کننده اصلی باشد بلکه محتوا و پیام به ذات دارای ارزش و اهمیت است در این مسیر باید به جای تمرکز صرف به خطوط قرمز و صرف مجوز دهی که حداقل تنظیم گری است به سمت ایجاد بستر برای تولیداتی با توجه به الویت های فرهنگی و اجتماعی کشورو کیفیت مناسب حرکت کرد.

* طی سال های اخیر شاهد پارادایم های غلطی در حوزه صنایع خلاق بوده‌ایم. نگاه جزیره ای سازمان ها و نهادهای فرهنگی یکی از این موارد هستند. این اشتباهات تا چه اندازه به این حوزه آسیب وارد کرده‌اند؟

اول باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم. تعدد دستگاه های مجری در این حوزه بسیار زیاد و متنوع است و همین موضوع شرکت های حوزه صنایع فرهنگی را دچار سرگیجه کرده است و نمی‌دانند که باید با چه کسی کار کنند. همچنین اسنادی که در این زمینه تدوین شده بسیار است.

در قانون جهش دانش بنیان، مصوبه مجلس شاهد موضوعاتی مرتبط با حوزه صنایع فرهنگی هستیم. در سند فناوری های نرم و هویت ساز و فرهنگی موضوعات مهمی داریم. دوباره در همین برنامه هفتم توسعه و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی نکات دیگری داریم.

ابتدا باید متولی این موضوع مشخص شود.برای حل این اغتشاش باید در تعیین متولی در دولت جدید، وزارت فرهنگ و ارشاد به عنوان قرارگاه اصلی به رسمیت شناخته شود.

متأسفانه در این زمینه بخش هایی جدا شده و به معاونت علمی و فناوری، وزارت ارتباطات و حتی آموزش و پرورش منتقل شده است. شاید این نهادها اقدامات مطلوبی انجام داده‌اند اما به نظر می‌رسد باید قرارگاهی با برنامه مدون ایجاد شود تا اعتبارات به درستی هزینه شود و در نهایت قرارگاه نسبت به روند برنامه ونتایج آن مسئولیت داشته باشد.

اگر شما گزارشی از عملکرد همه این دستگاه ها دریافت کنید متوجه می‌شوید که هر یک از دیدگاه خودشان اقدامات مهمی انجام دادند اما در تصویر کلان برهم کنش اقدامات به دلیل عدم هم آفرینی سیاستی نتیجه موثر نداشته است.

ابتدا ما باید اطلاعاتی از این حوزه به عنوان آمار پایه‌برداشت کنیم. سپس پایش دقیقی نسبت به آن داشته باشیم. در برنامه ریزی‌ها نیازمند یک ساختار اصلی در حوزه صنایع خلاق هستیم تا بتواند با یک برنامه سنجش پذیر دقیق، اثرپذیری برنامه‌ها را مورد پایش و واکنش قرار دهد. تنوع و تکثری که در حوزه نهادی داریم، به اصل توسعه این موضوع صدمه می زند و بیشتر آن را به یک کار نمایشی تبدیل کرده است تا اینکه بتوانیم به صورت واقعی از آن نتیجه بگیریم.

* ایجاد قرارگاه اصلی در برنامه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هست؟

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به لحاظ ساختاری و قانونی می تواند این ظرفیت را ایجاد کند تا این نقش به عنوان کنش گر اصلی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل شود.

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار